دکتر پروین علیزاده – استاد اقتصاد دانشگاه بوستون شعبه مطالعاتی لندن
در اوسط دهه 1990 میلادی دو استاد از اقتصاد دانشگاه هاروارد، در یک مطالعه تطبیقی کمی از کشورهای جهان به این نتیجه رسیدند که، کشورهایی که صادرات آنها از مواد خام تشکیل می شود، رشد اقتصادی آنها پایین تر از کشورهایی است که چنین صادراتی ندارند. بدین معنا که، وجود درآمد آسان نفت نیاز آنان را به اصلاحات جدی اقتصادی، رشد تکنولوژی، صنعتی شدن و پیشرفت واقعی اقتصادی را در این کشورها خیلی کمرنگ کرد.
البته باید یادآور شد که درآمدهای نفتی بخصوص بعد از ایجاد کارتل بین المللی اپک (تأسیس 1960 میلادی) نقش بسیار عمدهای در بین کشورهای خاورمیانه پیدا کرد. بین سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۲ ایران در بین کشورهای در حال توسعه، یکی از مدل های نمونه رشد اقتصادی در خاورمیانه است. اگر بخواهیم بگوییم که ایران از نظر اقتصادی در چه دورانی خیلی پیشرفت کرد، سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۲ حتی کره جنوبی می خواهند ایران را در آن زمان مدل کند. اما سال ۱۹۷۴ همه داستان خراب می شود زیرا شاه دست به یک برنامه غیرقابل اجرا می زند، در حالی که کشور ظرفیت صنعتی شدن چهارساله را ندارد. در آن دوران شاه خیلی به طور شخصی تصمیم گرفت و به هیچ وجه به حرف مدیران اقتصادی که قصد تصحیح این برنامه را داشتند، گوش نکرد.
از دیگر نفرین های نفت، نبود یا کمبود دموکراسی در کشورهای نفت خیز است. علت این کمبود و یا نبود دموکراسی را به این شکل می شود توضیح داد که دولت کشورهای نفت خیز خاورمیانه، به درآمد مالیاتی مردم چندان وابسته نیست و به خودی خود به خاطر نفت دارای درآمد است و این درآمد به دولت اجازه توزیع خدمات متفاوتی را به شهروندان می دهد، از جمله تحصیل و بهداشت رایگان یا بسیار ارزان و سایر خدمات مثل یارانهها و این خود به خود سبب می شود تا دولت نقش پدر سالارانه را پیدا کند که به شهروندان پاسخگو نباشد بلکه به جای پاسخگویی، یکسری خدمات ارزان را به آنان ارائه کند.
نفرین دیگر نفت، دخالت خارجی در کشورهای نفت خیز است. مثال بارز آن نقش غرب در کودتای ۱۳۳۲ ایران در زمان وزارت دکتر محمد مصدق (نخست وزیر ایران 1332-1335 شمسی) است که عکسالعمل غرب به ملی شدن صنعت نفت در زمان او بود. مثال دیگر، اشغال عراق (جنگ عراق 2011-2003 میلادی) است که هنوز اثرات وحشتناک آن بر زندگی روزمره مردم عراق تا به امروز ادامه دارد.
آیا نفرینهای نفت اجتناب ناپذیر است؟
در پاسخ باید گفت، نفرین های نفت اجتناب ناپذیر نیست. کشور نروژ هم از جمله کشورهای نفت خیز است و صادرات نفتی دارد ولی یک کشور بسیار دموکراتیک است. مثال بهتر آن کشور شیلی است که حدود بیش از 50 درصد صادرات آن از مس تشکیل شد که چندان بی شباهت به صادرات نفت نیست و هچنین علیرغم اینکه در زمان سالوادور آلنده رئیس جمهور شیلی (1973-1975 میلادی) کودتاهی صورت گرفت که بی شباهت به کودتای زمان دکتر مصدق در ایران نبود، الآن شیلی یک کشور بسیار دموکراتیک است که به خاطر شرایط موفق اقتصادی و سیاسی به کشورهای توسعه یافته پیوسته است.
پس نباید فکر کرد که نفرین های نفت اجتناب ناپذیر هستند، بلکه با مدیریت صحیح و با توسعه یافتن ساختارهای اقتصادی و سیاسی کشورها، این نفرین ها از بین می رود.
شما در مورد تاریخ ایران مطالبی را مطرح کردید که کاملاً تحریف شده و با سوءنیت به نظر می رسید.
تعجب می کنم چطور شما راجب تاریخ خصوصا تاریخ فرهنگی اظهار نظر میکنید و حتی تلاش میکنید که به شکلی آن را تحریف کنید
(نقل قول از شما اینطور نیست که می گویند وقتی اعراب به ایران حمله کردن وحشی بودن و فرهنگ ما را نابود کردن)
همچنین وقتی از کودتای ۲۸ مرداد ماه یاد می کنید به جای اینکه کودتا را انگلیسی و آمریکایی بدانید آن را کودتای مصدق بیان می کنید.
به هر حال شما اقتصاددان هستید یا جامعه شناس یا تاریخدان؟