در تحقیقات آزمایشگاهی و میدانی، دیدهشد که، برنده یا بازنده شدن در انتخابات یا به دست آوردن یا از دست دادن یک همسر، به دست آوردن یا از دست دادن یک موقعیت شغلی بهتر، قبول یا رد شدن در یک امتحان، خیلی کمتر از آن مقداری که مردم تصور میکنند، بر زندگی آنها تاثیر دارد. در حقیقت مطالعات بر این اساس بوده که چطور فاجعه های مهم بر زندگی افراد تاثیر می گذارند، نشان دادهاند که اگر بیش از سه ماه از این وقایع گذشته باشد، به جز چند مورد خاص، اینها تاثیری در زندگی شما نخواهند داشت!!
پس چه چیزی ما را در طول مدتی که زندگی میکنیم، سالم و شاد نگه میدارد؟ اگر قرار بود الان شما برای آینده تان به بهترین نحو سرمایه گذاری کنید، زمان و انرژی خود را کجا صرف میکردید؟ همیشه به ما گفته شده که برای داشتن آینده بهتر تلاش کنید. محققین در هاروارد سعی کردند با مطالعه بر روی گروهی از مردم به این موضوع بپردازند که، در کل دوران زندگی از نوجوانی تا پیری چه چیزی از طریق زمان آشکار می شود؟ چه چیزی واقعا مردم را شاد نگه می دارد؟
این پروژه طولانیترین مطالعه از زندگی افراد می باشد که 79 سال در جریان است و طی آن زندگی ۷۲۴ مرد را زیر نظر گرفتند. هر سال در مورد کار، محل زندگی و سلامتی آنها که همه این سوالات بدون اطلاع از زندگی آنها پرسیده می شد، آغاز شد.
در طی این نظر سنجی که از نسل جوان شد، از آنها پرسیده اند “مهمترین هدف زندگی آنها چیست؟” که بیش از ۸۰ درصد گفته اند، هدف اصلی آنها در زندگی پولدار شدن می باشد، ۵۰ درصد از همین جوانان اهداف اصلی دیگری را عنوان کردهاند که آن مشهور شدن بود.
مشابه این مطالعه بسیار نادر است. مطالعات از این قبیل در طول یک دهه از بین رفته است زیرا بسیاری از مردم مطالعه را رها کردند یا بودجه پروژه قطع شده است یا محققین جدا شدهاند یا افراد مردهاند، و هیچ کسی پی گیری نکرد ولی با ترکیبی از شانس و با مقامت و اصرار چند نسل از پژوهشگران، این مطالعه انجام شده است. حدود ۶۰ مرد از ۷۲۴ مرد شرکت کننده هنوز زنده هستند و هنوز در این مطالعه حضور دارند. بیشتر آنها بالای ۹۰ سال سن دارند و حتی مطالعه بر روی بیش از ۲۰۰۰ نفر از بچههای این افراد نیز ادامه دارد.
از سال ۱۹۳۸ محققان هاروارد زندگی دو گروه از افراد را در نظر گرفتند. گروه اول از این مطالعه زمانی آغاز شد که آنها سال دوم دانشگاه هاروارد بوده اند و در طول جنگ جهانی دوم، دانشگاه را تمام کردند و تعداد زیادی از آنها به خدمت جنگ در آمدند و گروه دوم، گروهی از پسران فقیرترین محله بوستون و از خانواده های مشکل دار و محروم انتخاب شدند. همه این نوجوانان مصاحبه شدند و آزمایشات پزشکی را انجام دادند و با والدین آنها صحبت شد و بعد این نوجوانان که به بزرگسالی رسیدند، تمام جنبه های زندگی آنها مورد بررسی قرار گرفت. آنها یا کارگر و وکیل یا دکتر شدند. یک نفر رئیس جمهور آمریکا شد، عده ای الکلی، عده ای مبتلا به شیزوفرنی شدند، عده ای از نردبان اجتماعی صعود کرده و تمام مسیر را تا بالا رفتهاند و عده ای مسیر خود را در جهت عکس رفتهاند. این مطالعه همچنان ادامه دارد.
Robert Waldinger روانشناس دانشگاه هاروارد و مدیر چهارم این پروژه می گوید: “برای داشتن شمای واضحی از زندگیها ما نمی توانیم فقط پرسشنامه بفرستیم، مصاحبه در اطاق نشیمن آنها انجام می شود، سوابق پزشکی را از دکترشان می گیریم، از آنها خون گرفته و اسکن مغزی انجام می دهیم و با فرزندانشان و همسران آنها صحبت می کنیم.
در نهایت، درسهایی که ما از مطالعه و بررسی صدها هزار ورقهای اطلاعاتی بدست آوردهایم، درسهایی در مورد ثروت، شهرت یا سختکوشی نیست، پیام روشنی که از این مطالعه 79 ساله گرفتیم، این است که” روابط خوب، ما را شادتر و سالمتر می کند.”
سه نتیجه مهم از این پژوهش
اول: بنظر می رسد که افرادی با روابط اجتماعی زیاد با خانواده دوستان و اجتماع شادتر هستند. این افراد از نظر فیزیکی سالمتر و عمر طولانی تر نسبت به دیگران دارند. تنهایی یک تجربه سمی است و افرادی که گوشهگیر هستند، سلامتی آنها زودتر از میانسالی بخطر می افتد و کارکرد مغز خود را زودتر از دست می دهند و زندگی کوتاهتری از آنها که تنها نیستند، دارند.
دوم: می دانیم که می شود در یک جمع هم تنها باشید و می توانید در یک ازدواج هم تنها باشید. پس دومین درس بزرگی که آموختهایم این است که تعداد دوستان مهم نیست و یا اینکه در یک رابطه تعهد دارید یا نه، بلکه موضوع کیفیت روابط نزدیک است. جروبحث واقعاً برای سلامتی مضر است. مثلاً ازدواجهای مشکل دار و بدون احساس، برای سلامتی بدتر از گرفتن طلاق بوده است. روابط گرم در میانسالی سلامتی را حفظ می کند.
سوم: سومین درسی که ما در مورد روابط آموختیم این است که روابط خوب فقط جسم ما را محافظت نمی کند بلکه آنها مغزمان را هم محافظت می کنند. بنظر می رسد افرادی که در روابط انسانی هستند، جایی که روی دیگران بتوانند حساب کنند، حافظه آنها طولانی تر و قویتر است.
پس این پیام که روابط خوب برای سلامتی ما خوب هستند یک موضوع خیلی قدیمی است. چرا این مسئله سخت فهمیده و راحت چشم پوشی می شود؟ خوب زیرا ما انسان هستیم، دوست داریم سریع هر چیزی را درست کنیم، چیزی که بدست می آوریم و باعث خوب شدن زندگی شود، آنرا حفظ می کنیم. ولی روابط گیج کننده و پیچیده هستند. از طرفی رسیدگی به خانواده و دوستان کار آسانی نیست. در کل روابط نیاز به مراقبت دارند.”
افراد سالم برای خودشان شادی ایجاد می کنند. همه انسان ها چیزی دارند که می توانیم به آن دستگاه ایمنی روانی بگوییم. دستگاهی از پردازشهای ذهنی که عمدتا غیر هوشیار هستند و به آنها کمک می کند، دیدشان نسبت به دنیا را عوض کنند به شکلی که بتوانند احساس بهتری نسبت به دنیایی که در آن زندگی می کنند داشته باشند. پس توانایی ایجاد و حفظ رابطه در همه ما وجود دارد. ولی بعضی از ما بهتر از بقیه این کار را می کنیم. چون قدرت فکر کردن، پذیرش و منعطف بودن، تغییر دادن انتخابها، شوق تجربه همدلی برایمان با ارزش تر است.
Mark Twain می گوید :
“There isn’t time, so brief is life, for bickerings, apologies, heartburnings. There is only time for loving”
فرصتی نیست، زندگی خیلی کوتاه است برای بحث ها، عذرخواهی ها و دل شکستن ها. فقط برای دوست داشتن زمان وجود دارد.