ردیف پرونده: ۹۶/۳۱
رأی وحدت رویه شماره ۷۶۲ مورخ ۱۳۹۶/۸/۲ هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد صلاحیت مراجع رسیدگیکننده به اتهامات رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی
شماره۱۱۰/۱۵۲/۱۰۱۷۹ ۱۳۹۶/۹/۲۱
مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور
گزارش پرونده وحدترویه ردیف ۳۱/۹۶ هیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوط و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جهت چاپ و نشر ایفاد می گردد.
ابراهیم ابراهیمی ـ معاون قضائی رئیس دیوان عالی کشور
مقدمه
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۳۱/۹۶ رأس ساعت ۸:۳۰ روز سهشنبه مورخ ۱۳۹۶/۸/۲ به ریاست حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد مصدق نماینده محترم دادستان کل کشور و شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالیکشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور، به ترتیب ذیل، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۷۶۲ ـ ۱۳۹۶/۸/۲ منتهی گردید.
الف: گزارش پرونده
حسب گزارش شماره ۹۰۰۱/۹۹۸/۲۰۰ مورخ ۱۳۹۶/۴/۱۸ معاون محترم قضایی دادستان عمومی و انقلاب تهران، در مورد [صلاحیت مراجع رسیدگیکننده] به اتهامات رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی بین [شعبه] دوم از یک طرف و [شعب] یازدهم و سی و هفتم دیوان عالی کشور از طرف دیگر به شرح ذیل اختلاف نظر حادث شده است:
الف ـ شعبه محترم دوم دیوان عالی کشور در مقام حل اختلاف در صلاحیت بین دادسراهای عمومی و انقلاب تهران با دادسرای شهرستان ارومیه و بندرعباس راجع به رسیدگی به اتهامات رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی به استناد تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز که مقرر میدارد: «به کلیه اتهامات رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی که در مقام رسیدگی به پروندههای قاچاق کالا و ارز مرتکب میشوند. در دادسرا و دادگاههای مرکز رسیدگی میشود.» طی دادنامههای مورخ ۱۳۹۴/۹/۲۹ و ۱۳۹۴/۸/۲۷ با این استدلال که مقنن در مواردی که نظر به صلاحیت دادسرای تهران داشته از لفظ تهران استفاده نموده و آنچه از کلمه مرکز به ذهن متبادر میشود، مرکز استان محل وقوع جرم است که به لحاظ نزدیکی به محل وقوع بزه، به نحو دقیقتر و سریعتر به موضوع رسیدگی میشود. در نتیجه صلاحیت دادسرای مرکز استان، (ارومیه و بندرعباس) را تأیید نمودند.
ب ـ شعب محترم یازدهم و سی و هفتم دیوان عالی کشور در مقام حل اختلاف در صلاحیت بین دادسرای عمومی و انقلاب تهران با رشت و اراک طی دادنامه شماره ۱۵۲ مورخ ۱۳۹۵/۱۰/۶ و شماره ۰۰۰۵ مورخ ۱۳۹۵/۱/۸ مستنداً به تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز با این استدلال که کلمه [مرکز] ظهور در مرکز کشور دارد و در ماده ۳۰۸ قانون آیین دادرسی کیفری نیز رسیدگی به اتهامات بعضی از مسئولین ادارات را در صلاحیت مرجع قضایی مرکز استان دانسته و قانونگذار متصدیان شعب تعزیرات حکومتی را مشمول تبصره ۱ ماده ۳۰۷ قانون آیین دادرسی کیفری تلقی کرده است در نتیجه صلاحیت رسیدگی دادسرای عمومی و انقلاب تهران را تأیید نموده است. همانطور که ملاحظه میفرمایید از تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون مبارزه با قاچاق، استنباط مختلفی به عمل آمده است که موضوع برابر ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری قابلیت طرح در هیأت عمومی دیوان عالی کشور جهت صدور رأی وحدت رویه را دارد.
محمدجعفر منتظری ـ دادستان کل کشور
ب: نظریه دادستان کل کشور
«موضوع پرونده آن است که:
الف ـ شعبه دوم دیوان عالی کشور در مقام حل اختلاف در صلاحیت بین دادسراهای عمومی و انقلاب تهران با دادسرای شهرستان ارومیه و بندرعباس راجع به رسیدگی به اتهامات رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی به استناد تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز که مقرر میدارد: «به کلیه اتهامات رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی که در مقام رسیدگی به پروندههای قاچاق کالا و ارز مرتکب میشوند، در دادسرا و دادگاههای مرکز رسیدگی میشود.» طی دادنامههای مورخ ۱۳۹۴/۹/۲۹ و ۱۳۹۴/۸/۲۷ با این استدلال که مقنن در مواردی که نظر به صلاحیت دادسرای تهران داشته از لفظ تهران استفاده نموده و آنچه از کلمه مرکز به ذهن متبادر میشود، مرکز استان محل وقوع جرم است که به لحاظ نزدیکی به محل وقوع بزه به نحو دقیقتر و سریعتر به موضوع رسیدگی میشود. در نتیجه شعب دوم دیوان عالی کشور صلاحیت دادسرای مرکز استان (ارومیه و بندرعباس) را تأیید کرده است.
ب ـ شعب یازدهم و سی و هفتم دیوان عالی کشور در مقام حل اختلاف در صلاحیت بین دادسرای عمومی انقلاب تهران با رشت و اراک طی دادنامه شماره ۱۵۲ مورخ ۱۳۹۵/۱۰/۶ و شماره ۰۰۰۵ مورخ ۱۳۹۵/۱/۸ مستنداً به تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز با این استدلال که کلمه مرکز ظهور در مرکز کشور دارد و ماده ۳۰۸ قانون آیین دادرسی کیفری نیز رسیدگی به اتهامات بعضی از مسئولین ادارات را در صلاحیت مرجع قضایی مرکز استان، دانسته و قانونگذار متصدیان شعب تعزیرات حکومتی را مشمول تبصره ۱ ماده ۳۰۷ قانون آیین دادرسی کیفری تلقی کرده است در نتیجه صلاحیت رسیدگی دادسرای عمومی و انقلاب را تأیید نموده است.
همانطور که ملاحظه میشود از تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون مبارزه با قاچاق، استنباط مختلفی به عمل آمده است که موضوع برابر ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری در هیأت عمومی دیوان عالی کشور جهت صدور رأی وحدت رویه مطرح شده است.
به نظر میرسد استنباط شعب یازدهم و سی و هفتم دیوان عالی کشور از تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مبنی بر اینکه: «رسیدگی به اتهامات رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی که در مقام رسیدگی به پروندههای قاچاق کالا و ارز مرتکب میشود و در صلاحیت دادسرا و دادگاههای تهران میباشد» اقرب به صواب است زیرا با مراجعه به سوابق مربوط به مذاکرات مجلس شورای اسلامی در خصوص این تبصره روشن میشود که در لایحه اولیه تنظیمی که در کمیسیون قضایی مجلس مورد بحث قرار گرفته، عبارت «مرکز استان» قید شده بوده، ولیکن با پیشنهاد آقای فرهاد تجری نماینده محترم مجلس شورای اسلامی در کمیسیون قضایی مجلس کلمه «استان» حذف میشود تا رسیدگی به جرایم آنان در تهران صورت پذیرد. عبارت آقای تجری در مذاکرات مجلس اینگونه است: «همکاران عنایت داشته باشند، این قانون با این رویه سختگیرانه بناست در سازمان تعزیرات مجریانی داشته باشد و شعب سازمان تعزیرات حکومتی بخواهد این قانون را اجراء کند. یکی از شرایطی که بتوانند این قانون به نحو صحیح اجراء شود، داشتن مصونیت خود رسیدگیکنندگان است و با عنایت به این رؤسای شعب سازمان تعزیرات فاقد مصونیت قضایی هستند و امکان اینکه طرح شکایت از آنها مستلزم یک تشریفات خاصی باشد نیست، لذا حداقلهایی را ما در قانون باید پیشبینی کنیم که رؤسای شعب و مقامات سازمان تعزیرات بتوانند آزادانه و بدون دغدغه فکری رسیدگی به جرایم قاچاق را انجام بدهند. لذا در تبصره ۲ ماده ۴۶، آوردن اینکه رسیدگی به تخلفات رؤسای شعب و اعضای شعب سازمان تعزیرات به دادگاههای مراکز استان موکول شود آن امنیت کافی شغلی را برای این مقامات تضمین نمیکند و باعث میشود که هر فردی به بهانه واهی بتواند علیه اینها شکایت کند، لذا ما تقاضا داریم که با حذف کلمه «استان» رسیدگی به تخلفات این مقامات به مرکز کشور یا پایتخت یا همان تهران موکول بشود»
با توجه به مراتب فوق به نظر میرسد شبههای وجود ندارد که رسیدگی به جرایم اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی در محدوده تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز در صلاحیت دادگاههای تهران میباشد زیرا وظیفه اصلی هیأت عمومی دیوان عالی کشور، کشف نظر مقنن و در صورت عدم امکان، تفسیر قانون بر اساس موازین حقوقی و شرعی است و در موضوع مورد بحث، نظر قانونگذار روشن است در نتیجه با نظر شعب یازدهم و سی و هفتم دیوان عالی کشور موافقم .»
رأی وحدت رویه شماره ۷۶۲ ـ ۱۳۹۶/۸/۲ هیأت عمومی دیوان عالی کشور
با توجه به مسئولیت رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی در رسیدگی به جرائم قاچاق کالا و ارز و وصف قضایی موضوع و با توجه به صراحت مواد ۴۹ و ۶۰ قانون قاچاق کالا و ارز مصوب ۱۳۹۲ بر اشتغال دارندگان پایههای قضایی در شعب مرقوم و انحصار صلاحیت دادسرا و محاکم کیفری مستقر در مرکز استان در رسیدگی به موارد مذکور در ماده ۷۴ این قانون و با توجه به ادبیات اداری و شرایط مقرر برای اعضای شعب ویژۀ رسیدگیکننده به قاچاق کالا و ارز و دلالت «مرکز» به فرد اجلای آن یعنی مرکز کشور، رسیدگی به کلیه اتهامات رؤسا و اعضای شعب سازمان تعزیرات حکومتی که در مقام رسیدگی به پروندههای قاچاق کالا و ارز مرتکب میشوند در صلاحیت دادسرا و دادگاههای تهران بوده و آراء شعب یازدهم و سی و هفتم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارند صحیح و قانونی تشخیص میگردند این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازمالاتباع است.
هیأت عمومی دیوان عالی کشور
منبع: قضاوت آنلاین به نقل از روزنامه رسمی، سال هفتاد و سه، شماره ۲۱۲۰۴، ویژه نامه شماره ۱۰۰۸، سه شنیه ۵ دی ۱۳۹۶ و اصلاحیه رأی به نقل از روزنامه رسمی، سال هفتاد و سه، شماره ۲۱۲۳۶، ویژه نامه شماره ۱۰۲۱، پنج شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶
با سلام و احترام
بنده شکایتی در یکی از شعب تعزیرات حکومتی در مورد تخلف گرانفروشی یک شرکت خودروساز مطرح کردم و در آن حکم به نفع شرکت متخلف صادر شد.
این در حالی بود که سازمان صنعت و معدن و تجارت که پرونده رو خودش با اعلام نظر کارشناسی برای شعبه تعزیرات حکومتی ذکر شده ارجاع داده بود، میزان تخلف گرانفروشی شرکت خودروساز و جریمه قانونی آنرا در نامه کارشناسی در پرونده اعلام کرده بود.
متاسفانه قاضی شعبه یدون کوچکترین وقعی به این نظریه کارشناسی و همچنین سایر استدلال ها و مدارک مثبته ما، به نفع شرکت خودرو ساز رای داد که البته رأی در دادگاه تجدیدنظر ابطال شد.
سوال بنده این هست که، الان تخلف قاضی شعبه تعزیرات حکومنی را در چه دادگاهی باید مطرح کنم؟
کدام دادگاه صلاحیت رسیدگی به شکایت علیه این قاضی (موضوع گرانفروشی کالا) را دارد؟
آیا دادگاه عمومی تهران یا دادگاه عالی قضات تهران صلاحیت رسیدگی دارد یا دیوان عدالت اداری مرجع رسیدگی ذی صلاح خواهد بود؟
در پایان از مطالب بسیار مفید و راهنمایی های ارزشمند تون که در سایت قرار داره، سپاسگزاری می کنم.
اجرکم عند اله
با درود و سپاس از قدرشناسی شما
رسیدگی به تخلفات قضات شعب عادی سازمان تعزیرات حکومتی در صلاحیت هیچ یک از مراجع ذکرشده در سئوال نیست بلکه در صلاحیت «شعبه ویژگی رسیدگی به تخلفات سازمان تعزیرات حکومتی» است.
برای مشاهده پاسخ مشروح به تاپیک «مرجع رسیدگی به تخلفات قضات عادی سازمان تعزیرات حکومتی» در «انجمن های مشاوره حقوقی قضاوت آنلاین» مراجعه کنید و چنانچه توضیح و ابهامی در خصوص پاسخ دارید، در ذیل آن بیان کنید.