-
نتایج جستجو
-
با سلام و احترام ،
در رابطه با طرح موضوع و پیچیدگی هایی که در بعضی اوقات باعث سوء برداشت از موضوع میشود ، اجازه میخواهم بصورت بسیار ساده شده از طریق تمثیلی به شرح موضوع بپردازم :
امین و محمد یک قرارداد امضا میکنند که امین، در عرض سه ماه، کالایی را بفروشد و ۱۰۰ تومان حق الزحمه بگیرید، در قرارداد هم درج میشود، محمد یک سفته ۱۰۰ تومانی سفید امضا بصورت امانت تحویل امین داده و رسید آن را گرفته است، تا پس از انجام کار، یا اتمام مهلت سه ماه، سفته را به محمد عودت دهد.
امین، به محض دریافت سفته ها ، یک اظهارنامه برای محمد میفرستد و در آن ادعا میکند تعهدش را انجام داده و الان از محمد طلبکار است، که به موجب قرارداد ، محمد به امین بدهکار هست . اگر در عرض دو روز بدهی خودش از بابت قرارداد را پرداخت نکند از طریق قانونی اقدام میکند.
سپس امین سفته را به دوستش ، علی، میدهد، و علی هم سفته را واخواست میکند. برگه های واخواست به درب منزل محمد میرسد و دیگر خبری نمیشود.
پس از یک سال ، امین و علی، در خیابان محمد را بازداشت میکنند ، و معلوم میشود علی، بصورت غیابی محمد را به پرداخت وجه سفته ها محکوم کرده . با وجود اینکه محمد سامانه ثنا داشته و برگه های واخواست را دریافت کرده ، و بعدا معلوم میشود حتی نشانی محل زندگی محمد هم در دادخواست نوشته شده است ، قاضی او را مجهول المکان معرفی میکند . و برای اجرای حکم غیابی ، پدر امین ضامن میشود.
پس از بازداشت، محمد دادخواست واخواهی میکند ، در آن ماجرا را شرح میدهد که سفته به استناد قرارداد و رسید امانت ، دست امین بوده است و اصلا علی را نمیشناسد. و حتما بابت خیانت در امانت از امین شکایت میکند.
قاضی همان روز بازداشت محمد وقت رسیدگی به واخواهی را تعیین میکند، در روز رسیدگی ، جلسه برگزار نمیشود و منشی دادگاه یک برگ دستور را تحویل محمد میدهد که در آن نوشته:
« ۳۰ روز مهلت ارائه گواهی طرح شکایت علیه خواهان پرونده به دادگاه »
قاضی بدون توجه به حرف محمد، دستور میدهد که محمد از علی شکایت کند!
همان روز هم ابلاغیه برای علی صادر میشود که در آن نوشته به دلیل درخواست مهلت از دادگاه ، علی دو ماه بعد هم وقت دارد در مورد موضوعی توضیح دهد.
تا اینجا هنوز ابلاغ دادخواست بدوی و ابلاغ جلسه رسیدگی به سامانه ثنای محمد و در ذیل این پرونده نیامده است .
محمد ، از آنجایی که علی را نمیشناسد ، از امین شکایت خیانت در امانت میکند ، و گواهی این شکایت از امین را به دادگاه میبرد ، قاضی هم دستور توقف رسیدگی صادر میکند.
اما محمد چون نمیتواند اصل مدارک را پیدا کند ، نمیتواند شکایت اش را به سرانجام برساند که برای همین قرار منع تعقیب برای امین صادر میشود.
ناگهان و بدون برگزاری جلسه رسیدگی به واخواهی ، در عرض یک روز ، با لایحه ای که علی ارسال میکند ، دادخوست واخواهی محمد از توقف رسیدگی خارج میشود و در همان روز هم بدون برگزاری جلسه رد میشود
در دادنامه رد واخواهی مینویسد چون شکایت محمد از علی( نه امین) منع تعقیب خورده است، واخواهی محمد رد میشود.
پس از آن ، بدون آنکه اجراییه ی این حکم برای محمد ارجاع شود، حکم اجرا شده و محمد به زندان میرود.
سپس محمد دادخواست اعسار از پرداخت محکوم به میدهد و با سپردن وثیقه آزاد میشود، اما با وجود کامل بودن دادخواست اعسار ، قاضی ، بدون احضار شهود محمد، دادخواست اعسار او را رد میکند و در آن مینویسد از اظهارات شهود اثبات اعسار میسر نشد و چون محمد از وجه این سفته ها دارا شده است بنابراین معسر نیست .
محمد از این رای ده روز مانده تا انقضای مهلت قانونی تجدید نظر خواهی میکند، ولی قاضی، اقدام به صدور دادنامه و رد دادخواست تجدید نظر خواهی محمد میکند و دلیل آن را ارائه دادخواست خارج از مهلت قانونی عنوان میکند .
در این زمان و پس از چهار سال از گذشت دادخواست بدوی، ابلاغیه های مربوط به جلسه اول رسیدگی، دادنامه بدوی، اجرای حکم بصورت همزمان به سامانه ثنا ارجاع داده میشود. اما ابلاغیه دیگری هم در رابطه با جلسه رسیدگی به واخواهی نیز ارجاع میشود که ۵ سال از آن گذشته .
در اینجا محمد تازه متوجه میشود که واخواست سفته ها و ارائه دادخواست در زمان اجرای قراردادش با امین بوده. و متوجه میشود که پدر امین، ضمانت اجرای حکم غیابی را عهده دار شده .
پس محمد دادخواست اعاده دادرسی میدهد ، مدارک را پیدا میکنند و از امین و علی هر دو شکایت میکند و یک دادخواست استرداد لاشه سفته را هم مطرح میکند.
اما برای اعاده دادرسی، قاضی اخطار رفع نقص صادر میکند ، به جای اینکه آن اخطار را به محمد ابلاغ کند، به علی ابلاغ میکند. علاوه بر این، عنوان دادخواست را از اعاده دادرسی به واخواهی تغییر میدهد و آن را بعنوان دادخواست واخواهی ابلاغ میکند.
پس از اینکه مهلت قانونی رفع نقص تمام میشود ، آن اخطار را به محمد ابلاغ میکند ، محمد بلافاصله رفع نقص کرده ولی قاضی اعاده دادرسی را رد میکند . در دادنامه رد اعاده دادرسی به جای نوشتن دلیل رد آن ، لایحه سه صفحه ای دفاعیه محمد را عینا درج میکند و در دو خط و نیم پس از آن ، عینا این متن را مینویسد: « چون خواهان (علی) دارای حسن نیت است پس نمیتوان او را دارنده بدون حسن نیت در نظر گرفت و چون لایحه دفاعیه خوانده ( محمد ) به افرادی اشاره شده که ذینفع پرونده نیست ( امین ) بنابراین به استناد مواد ۷۲ قانون آیین دادرسی مدنی ، حکم رد دادخواست صادر میشود.»
چه اقدامی در باره این تخلفات میتوان انجام داد؟
سلام ممنون بابت وقتی که برای پاسخ گویی میگذارید
باجناق بنده کارمنده اداره زندان ها هست و در بخش فرهنگی فعالیت داره که بسته به نوع فعالیتش در بند های زندان و داخل زندان در رفت و آمد هست و حدود ۵ سال هم سابقه کار داره.
حدود ۷۰ روز پیش مقداری مواد مخدر داخل زندان کشف شده و از یکی از زندانی ها که ایشون گفته من اینو از توی یکی از دستشویی ها پیدا کردم. البته گفته حجم مواد مخدری که تو دست شویی بوده زیاد بوده و من فقط یه مقدار ازش برداشتم آوردم، خودم و دوستام داخل بند مصرف کردیم و الباقی جنس هم میره نشونی میده از توی دستشویی پیدا میکنن که وزنش حدود ۸۰۰ گرم هست.
وقتی این شخص مورد بازجویی قرار گرفته، ظاهرا گفته نفر قبلی که از دست شویی اومده بیرون همین باجناق ما بوده و به خاطر گفته ایشون فردای اون روز باجناق من به همراه ۳ تا زندانی دیگه منتقل میشن به اداره مواد مخدر. خلاصه بازپرس اول ۵ میلیارد تومان سند خواست که تامین شد ولی فردای اون روز نظرش عوض شد.
الان بالای دو ماه هست که در بازداشت هست داخل همون زندانی که محل کارش هست و وثیقه هم قبول نمیکنه. ضمن اینکه اون شخص زندانی اومده گفته من از ترسم اسم ایشون رو آوردم ولی همچنان دادستان وثیقه قبول نمیکنه
مگه میشه وقتی هیچ شواهدی علیه کسی نیست، اینجوری با ابروش بازی کرد و حتی وثیقه به این سنگینی رو هم قبول نکرد تا زمان دادگاهش برسه؟؟ ضمن اینکه مواد مخدر از نوع شیشه بوده.
میخواستم بدونم تا چه زمانی دادستانی میتونه این بنده خدارو بدون قبول وثیقه در بازداشت نگهداره؟؟؟؟
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. اگر روشی برای اقدام هست انجام بدیم.با سلام و عرض خسته نباشید خدمت مدیران زحمتکش سایت قضاوت آنلاین
در پرونده مطالبه وجه سفته که مدیون در شهر تهران بازداشت بوده با وثیقه ای (غیرمنقول) که در شهرستان به دادگستری آن شهر سپرده شده، آزاد می شود.
مدیون پس از آزادی با طلبکارخود در خصوص نحوه پرداخت به صورت اقساط به توافق می رسند و پس از آن مدیون طی درخواستی به شعبه اجرای احکام دادگاه شهر تهران خواستار آزادی سند ملکی که به عنوان وثیقه در دادگستری شهرستان سپرده شده را می نماید.
در متن درخواست تقاضای آزادی از مرجع مجری نیابت عنوان می شود که این درخواست از سوی اجرای احکام به دلیل نیابت نبودن رد می شود.
حال سوال بنده این است، علت این که نحوه اخذ سند وثیقه به شرح فوق نیابت محسوب نمی شود، چیست؟
در صورت نیابت نبودن، لطفاً عنوان صحیح این اقدام به طورکامل شرح داده شود.
با تشکر
سلام
برای یکنفر وثیقه گذاشتیم.
الان متهم بخاطر اتهام دیگر بازداشت شده.
آیا می توانیم درخواست ازادی وثیقه کنیم.
چون رفتیم پیش قاضی درخواست آزادی وثیقه کردیم، قبول نکرد و گفت باید متهم حضوراً بیاد، در حالی که متهم بخاطر اتهام دیگر بازداشته.