خوش شانسی و بد شانسی زندگی

برچسب ها: ,

  • این موضوع خالی است.
نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #74861
      آقای حقوقسیروس کبیری
      • مدیر انجمن

        اسب پیر مردی فرار کرد.

        مردم گفتند: چقدر بدشانسی.

        پیرمرد گفت: از کجا معلوم؟

        فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت.

        مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!

        پسر پیر مرد از روی یکی از اسب ها پایین افتاد و پایش شکست.

        مردم گفتند: چقدر بدشانسی.

        فردای تمام مردها را به جنگ بردند بجز پسر پیر مرد که پایش شکسته بود.

        زندگی پر از خوش شانسی ها و بدشانسی های ظاهری است.

        شاید بدترین بدشانسی های امروزتان، مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد. از کجا معلوم؟

    نمایش 0 پاسخ رشته ها
    • برای پاسخگویی وارد انجمن شوید.