می گویند مردی زیرک، از همسایه اش دیگی را قرض گرفت.
چند روز بعد، دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد.
وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید، مرد در جوابش گفت:
دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.
چند روز بعد، مرد زیرک دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت.
همسایه خوش خیال، این بار به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود، دیگی بزرگتر به مرد زیرک داد.
تا مدتی از مرد زیرک خبری نشد.
همسایه به در خانه او رفت و سراغ دیگ خود را گرفت.
مرد زیرک گفت:
دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد.
همسایه گفت:
مگر دیگ هم می می میرد؟
چرا مزخرف میگی!!!!
جواب شنید:
چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده، نگفتی که دیگ نمی زاید.
دیگی که می زاید حتماً مردن هم دارد.
این حکایتِ اغلب ما مردم است.
هرجا که به نفع ما باشد، عجیبترین دروغ ها و داستان ها را باور می کنیم، اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
لینک کوتاه مطلب:
https://www.ghazavatonline.com/?p=51901
جستجوگر انجمنهای مشاوره حقوقی