شرایط شکایت انتظامی از قاضی مختلف در دادسرای انتظامی قضاوت و آثار آن
توضیح– با توجه به پست «مهمترین تخلفات انتظامی قضات در قوانین» و در پی درخواست های مکرر کاربران سایت قضاوت آنلاین و نیزکانال آن مبنی بر انتشار پستی حاوی شرایط پذیرش شکایت انتظامی از قاضی با لحاظ مقررات فعلی و آثار شکایت در پرونده دادرسی، این موارد تهیه گردید.
شاکیان محترم باید با نظر داشت آنچه به شرح آتی بیان می شود، شکایت خود را تنظیم و به یکی از مراجع ذکرشده تقدیم نمایند./ آخرین بروزرسانی ۱۷ آذر ۱۳۹۸
در صورت تغییر در شرایط فوق، پست حاضر بروزرسانی و موارد تغییر در آن اعمال می گردد.
انجمن مرتبط: تخلفات انتظامی قضات (پرسش از اعضاء و پاسخ از مدیران) |
شرایط شکلی شکایت
با توجه به ماده ۱۵ آیین نامه اجرایی قانون نظارت بر رفتار قضایی قضات و همچنین هزینه های دادرسی انواع دعاوی مالی و غیرمالی، اعتراض، تجدیدنظرخواهی، اعاده داردسی عادی و فوق العاده، شکایت کیفری، دیوان عدالت اداری، شورای حل اختلاف و پروانه وکالت سال ۱۳۹۸ و رویه عملی دادسرای انتظامی قضات، شکایت انتظامی باید حاوی نکات ذیل باشد:
۱- نام، نام خانودادگی، اقامتگاه (نشانی محل سکونت یا کار)، کد ملی، کد پستی، (در صورت امکان) شماره تماس اعم از ثابت و همراه، شماره دورنگار و پست الکترونیک شخص شاکی انتظامی
۲- سمت شاکی انتظامی در پرونده قضایی
تذکر: در صورتی که طرح شکایت انتظامی از طرف وکیل شاکی صورت می گیرد، حق شکایت انتظامی وکیل باید در وکالت نامه وی تصریح شده باشد.
۳- اعلام کلاسه (شماره) پرونده قضایی مورد شکایت
۴- اعلام هویت قاضی یا قضات مورد شکایت
۵- مشخص کردن موارد مورد شکایت و مستند قانونی هر یک از آنها
شاکی باید ضمن تعیین تخلف یا تخلفات صورت گرفته قاضی از مقررات قانونی، مواد قانونی مربوط به هر تخلف از قوانین موضوعه کشوری را اعم از قانون آیین دادرسی کیفری، قانون مجازات اسلامی تعزیرات، قانون آیین دادرسی مدنی در شکایت خود تصریح کند به نحوی که شکایت کلی باشد.
۶- پیوست نمودن مستندات مورد شکایت از قبیل تصاویر دادنامه، برگ احضاریه یا اخطاریه، برگ اجراییه و غیره.
تذکر: سابقاً مطابق با رویه عملی، تصویر مصدق کارت ملی شاکی انتظامی نیز باید پیوست می شد، ولی در اصلاحات اخیر شرایط پذیرش شکایت انتظامی این امر نیاز نیست ولی توصیه می شود که ضمیمه شود.
۷- امضاء شاکی یا نماینده قانونی وی و در صورت عجز از امضاء، اثر انگشت شاکی.
۸- ابطال تمبر مبلغ ۳۰۰.۰۰۰ ریال به شکواییه به استناد هزینه های دادرسی انواع دعاوی مالی و غیرمالی، اعتراض، تجدیدنظرخواهی، اعاده داردسی عادی و فوق العاده، شکایت کیفری، دیوان عدالت اداری، شورای حل اختلاف و پروانه وکالت سال ۱۳۹۸ که قابل تهیه از تمامی دادگستری های سراسر کشور می باشد.
ضمانت اجرای شرایط
۱- چنانچه شکایت مطروحه حاوی هریک از شرایط مذکور نباشد، به آن ترتیب اثر داده نشده و بایگانی می شود.
۲- در صورتی که شکوائیه فاقد برخی از نکات فوق بوده لکن به تشخیص دادستان انتظامی قضات موضوع مهم و قابل رسیدگی باشد، شکوائیه به دادیار دادسرای انتظامی قضات ارجاع که رسیدگی و اظهارنظر مینماید.
طرق ارسال شکایت انتظامی
شاکی انتظامی میتواند شکایت خود را به یکی از طریق زیر تقدیم دادسرای انتظامی قضاوت کند:
۱- دادسرای انتظامی قضات با مراجعه حضوری به نشانی تهران – خیابان خیام- روبروی پارک شهر- ساختمان کاخ دادگستری – ضلع غربی ساختمان، طبقه دوم- معاونت دادسرای انتظامی قضات
توجه- در طبقه ذکرشده، اتاقی در سمت چپ راهروی ورودی وجود دارد که دو تن ار کارشناسان آماده خدمت به شاکیان در راهنمای طرح شکایت انتظامی می باشند.
۲- ارسال پستی به دادسرای انتظامی قضات با رعایت ماده ۱۵ آیین نامه اجرایی قانون نظارت بر رفتار قضایی قضات با درج نشانی فوق و کد پستی ۱۶۴۵۶۶۶۵۶۵ که از طریق تمام دفاتر پستی سراسر کشور صورت امکان پذیر است.
۳- اداره کل دادگستری استان مربوطه که به تجویز ماده ۲۳ قانون نظارت بر رفتار قضایی صورت می گیرد.
نحوه پیگیری نتیجه شکایت
۱- بعد از وصول شکایت به دادسرای انتظامی قضات، ظرف مهلت ۲۰ روز، پیامک آن برای شاکی ارسال می شود.
۲- شاکی انتظامی می تواند برای پیگیری طرح شکایت انتظامی، یک هفته از تاریخ تحویل شکایت به یکی از طرق بیان شده، از طریق تماس با شماره تلفنهای ۳۸۵۸۲۲۹۷ و ۳۸۵۸۲۲۰۷ (برای شهرستانی ها) با پیش شماره ۰۲۱ با دبیرخانه دادسرای انتظامی اقدام نماید.
کیفیت رسیدگی به شکایت
۱- سیر مراحل رسیدگی در دادسرای انتظامی قضات محرمانه است.
۲- با توجه به ماده ۱۷ آیین نامه اجرایی قانون نظارت بر رفتار قضایی قضات دادن تصویر از اظهارنظر مقامات قضایی دادسرای انتظامی قضات و کیفرخواست صادره به شاکی انتظامی ممنوع می باشد اما تصمیم دادسرا مبنی بر تعقیب یا منع تعقیب یا موقوفی تعقیب انتظامی و بایگانی شدن پرونده، بدون اشاره به هویت قاضی طرف شکایت از طریق مقتضی از قبیل پست الکترونیک و پیامک به اطلاع شاکی یا نماینده قانونی وی میرسد.
۳- دادسرای انتظامی قضات به تخلف انتظامی قضات رسیدگی می کند و در نتیجه جرائم عمومی ارتکابی قضات اعم از اهانت، توهین، اعمال نفوذ، سوءاستفاده از مقام، جانبداری از یکی از طرفین پرونده و غیره، در دادسرای انتظامی قضات مورد رسیدگی قرار نگرفته و باید از شوی شاکی در دادسرای عمومی ناحیه ۲۸ تهران (کارکنان دولت) مطرح تا رسیدگی شود
آثار سلبی شکایت انتظامی
۱- شکایت انتظامی تأثیری در نوع و نحوه رسیدگی پرونده دادرسی مطروحه در دادسرای عمومی و انقلاب و یا دادگاه حقوقی و کیفری مربوطه و همچنین در رأی و تصمیمات اتخاذشده در آن ندارد.
۲- شکایت انتظامی از جهات اعاده دادرسی عادی موضوع ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری و همچنین تجویز اعاده دادرسی فوق العاده (خاص) موضوع ماده ۴۷۷ قانون مزبور محسوب نمی شود.
۳- شکایت انتظامی قضات از جهات رد دادرس پرونده موضوع ماده ۹۱ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، ماده ۸ قانون امور حسبی و ماده ۴۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری نبوده و به استناد آن نمی توان پرونده دادرسی را از یک قاضی اخذ و به قاضی دیگر ارجاع نمود.
بروزرسانی: به درخواست بازدیدکنندگان سایت، نمونه شکواییه انتظامی علیه دادیار تحقیق دادسرای عمومی که مرتکب تخلفات: «دستور غیر قانونی جلب ابتدایی متهم، دستور صدور و امضای برگ جلب سیار غیرقانونی، صدور قرار تأمین کیفری نامتناسب و خودداری غیر قانونی از پذیرش کفیل» گردیده نیز منتشر شد که برای مشاهده آن به پست «نمونه شکایت انتظامی از دادیار تحقیق دادسرای عمومی» مراجعه کنید./۱۴۰۰/۳/۱۷
با سلام و خسته ناشید و آرزوی سلامتی و سعادت
اگه امکان داره شکایتی که جهت دادستانی انتظامی قضات خودم تنظیم کردم خدمتتون بفرستم نظر بدهید.
ببخشید انشالله خداگره از کار همه خلقش باز کنه اینقدر مزاحمتون نشیم. باتشکر
با درود و سپاس از لطف شما
برای شکایت انتظامی فرمت خاصی لازم نیست. در ابتداء پست «شرایط شکلی شکایت انتظامی از قضات در دادسرای انتظامی قضات و آثار سلبی آن» را مطالعه کنید و براساس موارد خواسته شده شکایت را تنظیم و با شرح ماجرا – به نحوی که برای ما بیان نمودید- تخلفات صورت گرفته را ذکر کنید و مدارک لازم را نیز ضمیمه نمایید.
دقت کنید حتماً تمبر شکایت را روی آن الصاق نمایید زیرا دادسرای انتظامی نسبت به ابطال تمبر قانونی این شکایت حساس خیلی است و اگر شکایت فاقد تمبر باشد، بایگانی می کند.
وقتی شکایت شما به یکی از دادیاران انتظامی ارجاع شود، ایشان با مطالعه شکایت و ملاحظه مدارک پیوست آن، اگر دلایل را قوی تشخیص دهد، اصل پرونده دادرسی را از مرجع قضایی مربوطه مطالبه می کند و پس از مطالعه آن اعلام نظر می کند اما اگر در آن حد نبیند، از طریق رئیس حوزه قضایی درخواست گزارش از پرونده را خواهد کرد و سپس با مطالعه این گزارش ممکن است نبست به شکایت انتظامی تصمیم نهایی اتخاذ می کند یا ممکن است اصل پرونده دادرسی را مطالبه کرده و به شرح ذکرشده اقدام کند. بنابراین نسبت به نحوه تنظیم شکایت حساسیت بخرج ندهید.
با عرض سلام
بنده در دادگاه شهرستان در مورد زمینی با عده ای از نزدیکان خود پرونده ای داشتم که با داشتن سند خریداری از این افراد دادگاه شهرستان حکم قطعی بر علیه انان صادر میکند.در دادگاه استان موضوع براساس همین زمین با یک فرد دیگر که با داشتن قولنامه عادی ادعای خریداری ان را داشت در دادگاه تجدیدنظر استان در حالی که شاکی این اقا بوده و بنده اقای قاضی به جای اینکه حکم بر صحت داشتن یا نداشتن این قولنامه بدهد ان عده از نزدیکانمان را در حکمی جالب توجه با وجود خریداری معتبر بنده و درحالی که اصلا این افراد در این پرونده نبودن را برای ان ها حکم داشتن ۳دونگ سهم از زمینی که بنده از این افراد خریداری نموده میکند.و حکم قطعی صادر میکند.حال بنده باید اعتراض خود را از این قاضی نامسلمان به کجا ببرم ایا میتوانم در همان استان کاری انجام دهم؟؟
با درود
اگر دلایلی دارید که قضات دادگاه تجدیدنظر مرتکب تخلفی در رسیدگی به پرونده شما شده اند، می توانید از آنان در «دادسرای انتظامی قضات» شکایت کنید. علاوه بر آن، اگر دلایل مؤید این امر که آنان مرتکب جرمی نیز شده باشند، دارید، می توانید در «دادسرای ناحیه ۲۸ (کارکنان دولت) در تهران علیه آنان شکایت نمایید. برای راهنمای بیشتر در خصوص شکایت انتظامی پست «شرایط شکلی شکایت انتظامی از قضات در دادسرای انتظامی قضات و آثار سلبی آن» را مطالعه کنید.
اگر دلایلی در پرونده وجود دارد که حکم دادگاه تجدیدنظر خلاف بین شرع صادر شده است، می توانید درخواست اعاده دادرسی فوق العاده نمایید. برای راهنمایی بیشتر پست های «مدارک لازم برای تقدیم درخواست اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور» و همچنین پست «شرایط لازم برای تشکیل پرونده اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور» را مطالعه کنید. ضمن این که مطالعه دیدگاههای پست «آیین نامه دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت مصوب ۱۳۶۹ مقام معظم رهبری با اصلاحات و الحاقات بعدی» که به سئوالاتی در ارتباط با اعاده دادرسی پاسخ داده شد، هم مفید خواهدبود.
با سلام و خسته نباشید و با عرض ادب و احترام
عارض هستم که بنده از شهرستان ساوه نسبت به تخلف در موضوعی تنظیم شکایت در دادگاه قضات کردم و تخلف قاضی -که بخاطر آن محکوم به حبس شدم- اثبات شد. لطفا منو راهنمایی کنید که چطور باید مقدمات اعاده دادرسی یا بررسی مجدد پرونده یا هر راه حلی که بتونم به حقم برسم رو از کجا باید شروع کنم، آیا اصلا مرجعی هست برای پاسخگویی به اجحاف صورت گرفته و حبس واقعا ناحق که علاوه بر اون تمام دارایی ام نیز رفته است؟
با سلام
ضمن ابزار تأسف از وضعیت پیشآمده برای شما.
اصولاً صرف اثبات تخلف انتظامی قاضی پرونده، فی نفسه دلیلی نقض حکم در مرجع بالاتر نیست اما تحت شرایطی ممکن است این امر صورت گیرد که بستگی به نوع تخلف و دلایل پرونده دادرسی دارد. برای آشنایی با یکی از جهات اعاده دادرسی می توانید رأی دادگاه تجدیدنظر استان تهران در خصوص «شرایط اعاده دادرسی حقوقی به علت کتمان سند در جریان دادرسی» را مطالعه نمایید.
اعاده دادرسی در امور کیفری دو نوع عادی به شرح ماده ۴۷۵ قانون آیین دادرسی کیفری و فوقالعاده به قسمی که در ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری بیان شد، می باشد که باید در هر مورد جهات آن وجود داشته باشد تا درخواست مورد پذیرش قرار گیرد.
یشنهاد می شود، پست «مدارک لازم برای تقدیم درخواست اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور» و همچنین پست «شرایط لازم برای تشکیل پرونده اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور» و نظرات کاربران در پست «شرایط اعاده دادرسی حقوقی به علت کتمان سند در جریان دادرسی» و پاسخ ما به آنها را مطالعه نمایید.
بنابراین، مرجع رسیدگی کننده وجود دارد اما بستگی به پرونده شما و انطباق آن با مواد قانونی بیان شده دارد که چون از جزئیات آن اطلاعی نداریم، نمی توانیم بطور دقیق اعلام نظر کنیم.
با سلام
من حدود ۴ سال پیش توسط ماموران آگاهی که با شاکی من همدست شده بودند و مرا برای کمک و صحبت با سرمایه گذار (ماموران اگاهی) دعوت کردند در دفتر شاکی و چون قرارداد فروش با ارگانهای دولتی را داشتم گفت قرارداد صوری ببندیم من هم قرار داد را امضا زدم چکهای خرید مرا همکارم میداد و با هم قرارداد داشتیم اما آنها مرا به عنوان جعل عنوان بازداشت کردند و با سند ازاد شدم در طی ۲ سال پرونده چند بار منع تعقیب خورد اما در دادگاه اخر با توجه نامه ای که شاکی از همکار من گرفته با متن اینکه من چکها را دزدیده ام اما در تمام دادگاهها گفته خودم امضا کرده ام مرا به ۱۳ سال زندان و ۳۶۰ میلیون تومان که باز هم نمیدانم این عدد از کجا امده محکوم کرده اند شاکی فقط ۱۵۰ میلیون تومان از من چک دارد و من نیز یک چک ۶۰ میلیونی از او دارم که از بدهی من کم میشود حالا نیز شاکی در اصفهان پارتی زیادی دارد ایا من می توانم شکایت از قاضی را به تهران بفرستم.
با سلام
در ابتداء پیشنهاد می کنم قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۷ مهر ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی و همچنین آیین نامه اجرایی قانون نظارت بر رفتار قضایی قضات را بدقت مطالعه کنید تا بتوانید با توجه به پرونده خودتان مشخص کنید که قاضی پرونده شما مرتکب یکی از هفتاد تخلف انتظامی قضات در قوانین موضوعه شده است یا خیر.
در صورت مثبت بودن پاسخ و یا این که علاو بر آن، قاضی مرتکب یکی از جرائم موضوع قانون جزایی مانند «اظهارنظر یا اقدام از روی غرض ورزی و بر خلاف حق در باره یکی از طرفین موضوع ماده ۶۰۵ قانون مجازات اسلامی تعزیرات» شده باشد و دلایل اثباتی آن را در اختیار دارید، می توانید با استناد به آن ها بابت تخلف انتظامی در دادسرای انتظامی قضاوت و ارتکاب جرم عمومی در دادسرای کارکنان دولت شکایت کنید.
باسلام
من خیلی خلاصه در مورد پرونده ام میگم لطفا نظر بدید.
همسر بنده دوسال نیم پیش مهریه رو گذاشت اجرا، منم رفتم شکایت عدم تمکین کردم. بعد قاضی رای داد چون محل کارم تهران، خانوم تو خونه اجساس ترس و خوف میکنه و شما حتما باید خانه ات نزدیک محل کارت باشه، چون خونه ام شمال بود، محل کارم تهران در رفت آمد بودم، چون پروژه عمرانی کار می کردم، من خانه شمال رو اجاره دادم اومدم واسه خانوم تهران خانه اجاره کردم .
بعد قاضی خانه من رو گذاشت مزایده، داد به خانوم، در صورتی که خانه من جز مستنیات دین بود. پرسیدم ازش چرا اینکارو کردی، گفت چون اجاره دادی از مستنیات دین خارج شده. گفتم من به حرف شما رفتم تهران با اجاره دادن این خونه، تو تهران خونه اجاره کردم.
حالا می تونم از قاضی به عنوان تخلف شکایت کنم؟
با سلام
در خصوص خروج منزل از مستثنیات دین، از آنجایی که توضیح و شرح آن نیازمند مقاله ای مستقل بوده که با عنوان «آیا اجاره داده منزل مسکونی یا سکونت در خانه سازمانی باعث خروج آن از مستثنیات دین است؟» تهیه و در سایت منتشر شد، حتماً آن را مطالعه نمایید تا از صحت و سقم اقدام قاضی در این خصوص مطلع شوید.
نظر به این که حکمی که در آن شرایط تمکین با آن الزامی که در سئوال بیان شده را ارسال ننمودید، نمی توان اعلام نظر صریحی در خصوص آن بیان نمود، اما اگر دلایلی در دست دارید که بتوانید ثابت کنید، صدور حکم آنچنانی، با قصد قبلی اجبار شما به اجاره دادن خانه مشمول مستثنیات دین و متعاقب آن توقیف خانه جهت مهریه همسر شما بوده است، به نظر می رسد که این اعمال مصداقی از خروج قاضی از بی طرفی در رسیدگی، نوعی جانبداری از یکی از طرفین دعوا و تحصیل دلیل برای وی بوده که چون قضات از چنین اعمالی ممنوع می باشند، می توانید شکایت کنید.
سلام و عرض ادب
در تاریخ ۱۳۹۷/۰۱/۲۰ همسرم منزل را ترک کرده و از خانه خارج شده است.
با دستور موقت در تاریخ ۱۳۹۷/۰۱/۲۷ بچه دختر چهارساله ام را با صورتجلسه در کلانتری به مادرش تحویل دادم.
قاضی پرونده در تاریخ ۱۳۹۷/۰۲/۲ دستور داد تا بچه تحویل بنده شود و در روزهای سه شنبه در حضور مامور کلانتری با مادرش ملاقات کند.
حال با گذشت بیشتر از پنج ماه از صدور حکم، به ناگهان رئیس دادگستری شهرستان آباده فارس به پرونده ورود کرده و حکم را کاملاً بر عکس کرده و بنده را از دیدن فرزندم منع می نماید.
از جناب عالی خواهشمندم بنده را در صورتی که خلافی از قاضی صورت گرفته است، راهنمایی فرمائید.
با تشکر و سپاس فراوان
با سلام
بدون ملاحظه دستور موقت صادره و دستور مورخ ۱۳۹۷/۰۲/۰۲ قاضی پرونده و تعیین این که آیا مورد اخیر یک دستور اداری بوده یا تصمیم قضایی، نمی توان اعلام نظر دقیقی نمود. همچنین است، نسبت به این که، در سئوال بیان نمودید «… رئیس دادگستری در پرونده ورود پیدا کرده و حکم را برعکس کرده…» با لحاظ این که اصولاً رئیس دادگستری بهتر از هر شخص دیگری آگاهی دارد که فاقد چنین اختیاری می باشد و مشخص نیست که ایشان به چه کیفیت حکم را برعکس کرده است، آیا از طریق دادگاه صادر کننده دستور سابق الذکر است یا خود رأساً دستوری صادر نموده است؟
آنچه در وضعیت فعلی، در پاسخ به سئوال شما می توان عنوان داشت این است که، براساس تبصره یک ماده ۳۲۵ قانون آیین دادرسی مدنی، اجرای دستور موقت نیازمند موافقت رئس حوزه قضایی (دادگستری محل) است ولی به موجب ماده ۷ قانون حمایت خانواده، این موافقت در امور خانوادگی نیاز نیست. به عبارت دیگر، رئیس حوزه قضایی در این خصوص فاقد هرگونه اختیار و حق دخالت بوده و تمامی تصمیمات با قاضی پرونده است، زیرا دستور موقت موضوع این ماده یک حکم خاص است. همچنین است حق ملاقات والدین با فرزند و سایر مواردی که در ماده فوق بیان شد.
پیشنهاد می شود که به دادگاه مربوطه مراجعه کرده و از علت ممنوعیت ملاقات خود مطلع شود که آیا ناشی از دستور قانون قاضی دادگاه است یا دستور غیرقانونی رئیس حوزه قضایی. چنانچه علت مورد اخیر باشد و دلایل اثبات این امر نیز وجود دارد، می توانید شکایت کنید.
با سلام و خته نباشید
بنده به خانم سابقم بنا بر اصرار ایشان، وکالت حق طلاق دادم در قبال بخشیدن مهریه و هرگونه حق قانونی که متاسفانه ایشان هم طلاق گرفتند یکسال بعد با همین وکالت محضری.
هم اکنون متوجه شدم قاضی پرونده بعلت قصور در مطالعه و به گفته خودش اعتماد به وکیلی که خانمم بجای من گرفته، حکم طلاق رو داده در عوض بخشیدن یک ربع سکه از مهریه.
هم اکنون بعد از ۳ سال زمان از آن ماجرا و فهمیدن قصد ازدواج بنده، این اشتباه عجیب قاضی رو اهرم فشاری کرده است.
حال آیا:
اول- میتونن محکوم به مهریه بشم؟ خود قاضی می گفت ایشون و وکیل سرش کلاه گذاشتن، متوجه مفاد وکالت طلاق نشده و من می تونم از اونا شکایت امانت در خیانت کنم و مهریه هم متوجه من نمیشه، چون طلاقش بر مبنای همین وکالت بوده و کانون وکلا هم پیگیر وکیل بشم.
دوماً-من چطور از این قاضی که راحترین چی رو نمیدونه از کارش یا زد و بند داره، شکایت کنم و خسارت مادی و معنوی بگیرم؟
زکات علم ارائه آن است.
بسیار از شما سپاسگذارم
به لحاظ وجود ابهاماتی در سئوال شما از جمله: معین نیست که وکالت در طلاق در سند ازدواج گنجانده شده یا در ضمن عقدی دیگر، آیا شرط تعلیق، ناظر به انشاء عقد وکالت است یا آثار آن، کل مهریه موضوع بخشش بوده یا بخشی از آن، با توجه به شق اخیر ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده که مقرر می دارد: «… ثبت طلاق موکول به تأدیه حقوق مالی زوجه است …» زوجه در هنگام ثبت طلاق چه اظهاری نموده و در این خصوص چه مطالبی در طلاق نامه ثبت شده و آیا وی بدون دریافت حقوق مذکور به ثبت طلاق رضایت داد یا خیر و نیز به جهت عدم ملاحظه حکم صادره دادگاه نمی توان اعلام نظر دقیق نمود. مع الوصف، اگر در توافق شما، اثر عقد وکالت معلق گردیده و نه انشاء آن و همچنین بخشش تمام مهریه موضوع چنین شرطی بوده باشد، در ابتداء زوجه باید در دادگاه ثابت می کرد که تمام مهریه را به زوج بخشیده و از جانب وی به عنوان وکیل آن را قبول نموده است تا حق اعمال وکالت در طلاق را پیدا می کرد والا این حق معلق محقق نشده و نمی توانست خود را به وکالت از سوی زوج مطلقه نماید. با عنایت به مراتب مزبور، پاسخ دو سئوال شما به شرح زیر است:
اول- اگر دعوای مطالبه مهریه از سوی زوجه سابق شما مطرح شود، می توانید به شرط بخشش مهریه و تعلیق وکالت به تحقق شرط استناد کنید و اشتباه قاضی پرونده دادگاه خانواده به شرحی که بیان کردید، مجوز دریافت مهریه نیست ولی در هر حال، شکایت خیانت در امانت موضوعیت ندارد.
دوم- شکایت انتظامی از قاضی شعبه در دادسرای انتظامی قضاوت صورت می گیرد. اگر قاضی شعبه روحانی است، برای اطلاعات بیشتر در این مورد به پاسخ سئوال محمد در تاریخ ۱۳۷/۰۱/۰۷ در ساعت ۱۵:۳۰ در اینجا مراجعه کنید.
با سلام و خسته نباشید از ارائه خدمات مفیدتون
سوالی داشتم، مبنی بر این که علیه قضات در دادسرای قضات شکایتی طرح کردم در مورد دستور متعارض قاضی، می خواستم بدونم حکم محکومیت قاضی چه می باشد، آیا ممکن است انفصال دائم شود؟
با تشکر
با سلام و سپاس از لطف شما
برای پاسخ، فصل دوم ـ مجازاتها و تخلفات انتظامی از قانون نظارت بر رفتار قضات را مطالعه نمایید. ضمناً مطالعه آیین نامه اجرایی قانون نظارت بر رفتار قضایی قضات موجب مزید اطلاع شما از جزئیات رسیدگی در مراجع انتظامی قضات خواهدبود.
با عرض سلام و خسته نباشید.
ببخشید برای شکایت تخلفات قضات آیا بعد از ختم دادرسی و گذشت زمان از پرونده قابل رسیدگی می باشد؟
آیا حقوق از دست رفته شاکی پرونده توسط حکم قاضی متخلف قابل استرداد هست یا دیگر نمی باشد، چنانچه در دادگاه خانواده و جزِ پرونده های مربوط به طلاق باشد؟
با سلام
از زمان وقوع تخلف به مدت سه سال می توانید از قاضی متخلف در دادسرای انتظامی قضات شکایت کنید، بعد از گذشت این زمان، تخلف مشمول مرور زمان شده و دیگر قابل تعقیب انتظامی نمی باشد. برای اطلاعات بیشتر قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی به ویژه مواد ۲۵ و ۳۰ آن را مطالعه نمایید.
با اثبات وقوع تخلف قاضی و صدور حکم محکومیت وی از سوی دادگاه انتظامی، اگر ضرر و زیانی هم به شما وارد شده باشد، این دادگاه تصمیمی نخواهد گرفت ولی مطابق مقررات قانونی شما می توانید بر حسب مورد به دادگاه حقوقی (جهت مطالبه و جبران خسارات مادی و معنوی) و دادگاه کیفری (در فرض ارتکاب جرمی از سوی قاضی) مراجعه کنید. همچنین در صورت وقوع جرم، شما حق دارید همزمان با طرح شکایت و حتی قبل از آن، در دادسرای کارکنان دولت از قاضی متخلف نیز شکایت کیفری نمایید.
اگر با تخلفات و جرائم قاضی آشنایی ندارید، پست «مهمترین تخلفات انتظامی قضات در قوانین موضوعه» را مطالعه نمایید.
با سلام و سپاس از مشاوره شما
اگر امکانی داشت بنده رو هم راهنمایی کنین
دعوی داشته ام که بر طبق مدارک و مستندات بنده اساسا می باستی مورد پذیریش دادگاه واقع می شده ولی
از آنجایی که طرف مقابل دعوی دارای یک وکیل بازنشسته قوه قضائیه که باعث تزلزل در رای صادره شده گردیده، چرا که مفاد دادنامه شرح فوقانی آن با سطر پایانی دادنامه در تضاد کامل بوده،
چرا که قاضی صادر کننده دادنامه با اشاره به ماده ۳۶۲ قانون مدنی مکتوب نموده از جمله آثار بیعی که صحیحا واقع شده باشد این است که به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود و بایع ملزم به تسلیم مبیع ومشتری ملزم به پرداخت ثمن می گردد.
ولی با وجود درخواست ابطال به جهت عدم قدرت از تسلیم مبیع از طرف خوانده قاضی صادر کننده رای در رد دعوی اینجانب اشاره نموده چون در ماده ۵ قرارداد مورخ ۱۹/۱۱/۱۳۹۶ هیچگونه اشاره ای به تسلیم و تحویل مبیع نشده است،
حال با توجه به شرح فوقانی دادنامه صادره که اشاره به ماده ۳۶۲ ق. م نموده که به محض وقوع عقد بیع مشتری مالک مبیع می گردد و بایع مالک ثمن با توجه به این ماده که خوانده دعوی میبایستی مبیع را به تصرف اینجانب خواهان دعوی می داده
ولی
تا کنون با توجه به دلایل ارائه شده از جمله تصرفات اشخاص ثالث قادر و توانایی تسلیم مبیع را نداشته، لذا بر این اساس دادگاه محترم میباستی حکم به ابطال بیع می داده است که با توجه به شرح فوقانی دادنامه با سطور ذیل آن به همین دلیل در تضاد کامل و آشکار می باشد و
همچین با توجه به اظهارات مکتوب خوانده دعوی در لوایح تقدیمی به دادگاه وصورتجلسه دادگاه که مقر به عدم توانایی نسبت به قسمتی از مبیع دارد خود دلیلی آشکار بر عدم توانایی ایشان در تحویل و تسلیم مبیع میباشد که متاسفانه قاضی صادر کننده حکم اقرار ایشان در لایحه وصورتجلسه را از زبان اینجانب بیان نموده
در حالی که اینجانب در تمامی اظهارات و لوایح تقدیمی خود اشاره به تصرف کامل مبیع توسط اشخاص ثالث و اهالی روستا نمودم و در این خصوص نیز چندین مرتبه از دادگاه محترم درخواست تحقیقات محلی و همچنین ارجاع موضوع به کارشناسی را نموده ام که مورد توجه دادگاه قرار نگرفته است و کلیه رای های صادره گزارش های کارشناسی طی ۲۵ سال که حاکی از این بوده زمین در تصرف اهالی روستا می باشد به دادگاه بدوی تقدیم نمودم و
حتی اهالی روستا چندین مرتبه حکم خلع ید صادر شده و مجازات شده اند ولی حاضر به تحویل زمین به صاحبان سند نشده اند توقیف سند ملک و نیز صدور آراء صادره قبلی مبنی بر خلع ید متصرفین و حتی جلب آنان که تا کنون مثمر ثمر واقع نشده است
با سلام
با توجه به این که متن دادنامه در سئوال شما منعکس نگردید، نمی توان نسبت نحوه رسیدگی دادگاه، حکم صادره و صحت و سقم نتیجه گیری شما اعلام نظر نمود اما در صورتی که حسب اعلام شما، بایع نسبت به بخشی از زمین قدرت بر تسلیم نداشته باشد، با توجه به ماده ۴۴۱ قانون مدنی شما حق فسخ بیع یا استرداد ثمن به نسبت مبیع باطل دارید.
با سلام و عرض ادب دوباره
آیا برای طرح شکایت از قاضی در دادسرای قضات محدودیت زمانی وجود دارد، منظورم جند ماه مهلت است بعد از تخلف قاضی به داسرا شکایت را طرح نمود و یا مهلتی خاصی وجود ندارد .
با تشکر از صبر و شکیبایی شما …
با درود
برابر تبصره ماده ۲۵ قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۷ مهر ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی، مدت مرور زمان تعقیب انتظامی از تاریخ وقوع تخلف و یا آخرین اقدام تعقیبی سه سال است.
اداره کل حقوقی قوه قضاییه در همین ارتباط نظریه مشورتی به ۷/۶۲ مورخ ۱۳۹۱/۰۱/۲۲ به شرح زیر صادر نموده است:
«اگر در خصوص تخلف انتظامی قضات تعقیبی صورت نگرفته، تاریخ ارتکاب تخلف ملاک محاسبه مرور زمان خواهد بود و اگر تعقیب شروع شده باشد تاریخ آخرین اقدام تعقیبی مبداء محاسبه مدت مرور زمان خواهد بود.»
با سلام
در خصوص پارک همسایگان در مشاعات و حیاط شکایت کیفری نمودم، شاهد بردم، گزارش پلیس ۱۱۰، عکس، فیلم و اقرار خود متشاکیان هم بود، لیکن بازپرس دادسرا قرار منع تعقیب زد.
اعتراض کردم با استناد به مواد قانون تملک آپارتمان ها و ممنوعیت استفاده از حیاط، خلاصه تجدید نظر هم اعتراض مرا رد کرد.
(پارسال مورد مشابه همین پیش آمد اعتراض زدم، تجدیدنظر رأی قرار منع نعقیب را نقض کرد)
نه این که استفاده اختصاصی در مشاعات ممنوع است و باید رضایت همه ساکنین و مالکین باشد، پس چرا این قدر عکس و شاهد و گزارش و … بردیم، آخرش این شد.
خلاصه آیا امکان شکایت از قاضی تجدیدنظر وجود دارد؟
با سلام
استفاده از مشاعات به هر نحوی از انحاء بدون اجازه سایر شرکای مشاعی ممنوع و برحسب مورد موجب مسئولیت مدنی و کیفری است. توصیه اکید می شود که حتماً پست «»پارک خودرو در حیاط مشاعی ساختمان جرم تصرف عدوانی است» را مطالعه نمایید.
با توجه به این که قرار منع تعقیب بازپرس و حکم دادگاه در سئوال شما منعکس نیست نمی توان نسبت به کیفیت رسیدگی و انطباق یا عدم انطباق آن با دلایل استنادی شما به شرحی که در سئوال قید نمودید، اعلام نظر کرد، مضافاً این که باید در نظر داشت صرف وحدت موضوع دو پرونده موجب نمی شود تا الزاماً حکم آن دو مشابه هم باشد.
در صورتی که دلایل مستندی در اختیار دارید که قاضی دادگاه کیفری دو به عنوان مرجع تجدیدنظر از قرار منع تعقیب بازپرس مرتکب تخلفی شده است، می توانید به دادسرای انتظامی قضات شکایت کنید.
پیشنهادد می شود که برای اطلاع از انواع تخلفات انتظامی قضات پست «مهمترین تخلفات انتظامی قضات در قوانین» و آگاهی از چگونگی شکایت انتظامی مطلب «شرایط شکلی شکایت انتظامی از قضات در دادسرای انتظامی قضات و آثار سلبی آن» را مطالعه نمایید.
سلام آقای مرادی
اگر قاضی علیرغم مشمول بودن یکی از طرفین دعوا از مواد قانون مدنی، رأی به نفع طرف دیگر دعوا بدهد، آیا قاضی تخلف کرده یا خیر؟
مثلاً پزشکی را که در ملک مسکونی اجاره ای مشغول طبابت است را، علیرغم قانون تاسیس مطب پزشکان، به استناد قانون (مالک می تواند در املاک مسکونی طبابت کند)، از داشتن حق طبابت در ملک مسکونی اجارهای محروم کند.
با درود
از یک طرف در سئوال شما ابهاماتی وجود دارد، از جمله این که؛ مشخص نیست مقصود از «مشمول» همان سرباز وظیفه است یا در مفهوم حقوقی آن، به استناد کدام ماده از قانون مدنی رأی به نفع یکی از طرفین صادر شد، به اتکاء چه مادهای از کدام قانون پزشک از حق طبابت محروم شد؟
از طرف دیگر، با توجه به این که کارنامه عملکردی یک قاضی، رأی صادره وی است و چون این رأی در سوال منعکس نیست، در نتیجه مورد ملاحظه قرار نگرفته و نمی توان اثباتاً یا نفیاً نسبت به پرسش های شما اعلام نظر صریحی نمود.
بنابه مراتب، آنچه در شرایط فعلی در پاسخ به سئوال شما می توان عنوان کرد این است که، مطابق «قانون نظارت بر رفتار قضایی» و همچنین «آیین نامه اجرایی آن» در صورت وقوع تخلف از سوی قاضی و وجود دلایلی که آن را ثابت کند، می توان در دادسرای انتظامی قضات از ایشان شکایت کرد.
توصیه می شود قبل از هرگونه اقدامی در این خصوص بدواً برای آشنایی با انواع تخلفات انتظامی قضات پست «مهم ترین تخلفات انتظامی قضات در قوانین» را بدقت مطالعه نمایید.
با سلام و تشکر از پاسخگوییتان به این سوال
در خصوص پارک همسایگان در مشاعات و حیاط شکایت کیفری نمودم، شاهد بردم، گزارش پلیس ۱۱۰، عکس، فیلم و اقرار خود متشاکیان هم بود، لیکن بازپرس دادسرا قرار منع تعقیب زد.
اعتراض کردم با استناد به مواد قانون تملک آپارتمانها و ممنوعیت استفاده از حیاط، خلاصه تجدید نظر هم اعتراض مرا رد کرد.
(پارسال مورد مشابه همین پیش آمد اعتراض زدم، تجدیدنظر رأی قرار منع نعقیب را نقض کرد)
نه این که استفاده اختصاصی در مشاعات ممنوع است و باید رضایت همه ساکنین و مالکین باشد، پس چرا این قدر عکس و شاهد و گزارش و … بردیم، آخرش این شد.
خلاصه، آیا امکان شکایت از قاضی تجدیدنظر وجود دارد؟
سوال داشتم و اینکه می خواهم دادخواست حقوقی «الزام به رفع مزاحمت» بدهم. اتفاقاً دو سال پیش برای دو تن دیگر در همین ساختمان این دادخواست را دادم و محکوم هم شدند و رای کارشناس دادگستری هم موجود است.
با توجه به این که در دادسرا و شکایت کیفری، منع تعقیب زدند و تجدیدنظر هم قرار را قطعی کرده، حالا می توانم دادخواست حقوقی بدهم؟ تاثیری بر آن ندارد؟
بسیار بسیار ممنون می شوم.
با درود و سپاس
در ارتباط با قسمت اول سئوال؛ مطابق «قانون نظارت بر رفتار قضایی» و همچنین «آیین نامه اجرایی آن»، امکان شکایت از قاضی تجدیدنظر نیز وجود دارد اما باید وقوع تخلف ایشان محرز و دلایل آن نیز وجود داشته باشد تا بتواند نتیجه گرفت. توصیه می کنم قبل از هرگونه اقدامی در این خصوص پست «مهم ترین تخلفات انتظامی قضات در قوانین» را برای آشنایی با انواع تخلفات انتظامی قضات بدقت مطالعه نمایید.
نسبت به نادرست بودن مقایسه دو دعوا با موضوع واحد جهت اخذ نتیجه یکسان، در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۱ با ذکر دلایل در پاسخ به سئوال قبلیتان اعلام نظر شد اما مشخص نیست چرا همچنان اصرار بر نظر خود دارید؟!
در پاسخ به قسمت دوم سئوال، ضمن جلب توجه شما به سئوال araz59 در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۲ که مشابه سئوال شما می باشد و پاسخ مدیر سایت به آن « پارک خودرو در حیاط مشاعی ساختمان جرم تصرف عدوانی است»، باید عنوان نمود که پذیرش یا رد دعوای حقوقی که قبلاً موضوع آن در قالب شکایت کیفری در دادگاه کیفری مطرح و منجر به صدور حکم قطعی شد، بستگی به علت صدور رأی دارد، اما از آنجایی که در پرونده شما قرار منع تعقیب صادره شد، اگر این قرار به علت عدم احراز وقوع جرم صادر شده باشد، طرح دعوای حقوقی منجر به رد است، چرا که مطابق ماده ۱۸ قانون آیین دادرسی کیفری و همچنین ماده ۲۲۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی که متضمن «اصل تبعیت محاکم حقوقی از آرای قطعی کیفری» است، دادگاه های حقوقی تکلیف دارند از آرای قطعی مراجع کیفری اعم از دادسرا و دادگاه در دعاوی مطروحه تبعیت نموده و به آن ترتیب اثر دهند که نتیجه آن عدم وقوع فعل «مزاحت از حق» از سوی خوانده احتمالی دعوای شما است، ولی اگر به دلیل فقدان سوءنیت و عنصر معنوی جرم صادر گردیده باشد، دعوا حقوقی با عنوان مزبور قابلیت استماع دارد.
با سلام و تقدیم احترام
در خصوص نحوه رسیدگی و اجرای حکم، شاهد کلکسیونی از تخلفات و اشتباهات قضایی بودیم، از این رو به دادسرای انتظامی قضات شکایت نمودیم که تحت بررسی است.
همانطور که مستحضر هستید، اعتراض ثالث اجرایی موضوع ماده ۱۴۷ ق. ا.احکام مدنی فاقد تشریفات خاصی است، در این فرض قاضی موظف است به شکل مقتضی به اعتراض مذکور رسیدگی نماید.
در جریان عملیات اجرایی دو تن از اشخاص که یکی خود جزو محکوم علیهم بوده اما به جهت عدم صدور اجراییه علیه وی و ابلاغ به وی در جریان عملیات اجرایی حضور نداشته است و دومی مستاجر مال موضوع مزایده که مطلع عملیات اجرایی نبودند کتبا اعتراض خود را تقدیم کردند اما در کمال تعجب هیچ ترتیب اثری به آن داده نشد و در هیچ جلسه ای که معمولا فوق العاده می باشد بررسی نشد.
اکنون متوجه شدم که این مسئله می تواند موضوع ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی محسوب گردد.
آیا با توجه به شکایت انتظامی و گذشت ۴ سال از وقوع جرم میتوان در دادسرای کیفری طرح شکایت نمود؟
آیا شکایت از قضات سراسر کشور الزاما باید در آنجا مطرح گردد؟
ممنون از پاسخ تان
سپاسگزار خواهم بود که من را به نحو مقتضی از پاسخ تان مطلع فرمایید.
عزت تان مستدام
با درود
انواع مسئولیت های قاضی
هر قاضی در هر رتبه و مقامی که باشد، با جمع شرایطی دارای سه نوع مسئولیت به شرح زیر می باشد:
مسئولیت انتظامی، از جهت نقض سهوی یا عمدی قوانین موضوعه و موارد مذکور در «قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۷ مهر ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی» که به شکایت علیه ایشان الزاماً در دادسرا و دادگاه انتظامی قضات تهران رسیدگی می شود. برابر تبصره ماده ۲۵ قانون نظارت بر رفتار قضات، مدت مرور زمان شکایت انتظامی از قاضی ۳ سال از تاریخ وقوع تخلف و یا آخرین اقدام تعقیبی است.
مسئولیت کیفری، به علت نقض عمدی هریک از مقررات کیفری موضوع کشوری از جمله قانون مجازات اسلامی تعزیرات که در به شکایت علیه ایشان در دادسرا و دادگاه کارکنان دولت در تهران رسیدگی می شود. مدت مرور زمان این شکایت کیفری بر حسب نوع جرم و مجازات قانونی آن متفاوت است، اما با فرض صحت انطباق عمل قاضی موضوع سئوال با ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی تعزیرات، با عنایت به مجازات های مندرج در این ماده و انطباق آن با ماده ۱۹ قانون مجازات سلامی که از درجه شش محسوب شده و با لحاظ بند «ت» ماده ۱۰۵ قانون اخیر، مدت مرور زمان تعقیب این جرم ۵ سال از تاریخ وقوع یا آخرین اقدام تعقیبی می باشد که با ذکر مدت ۴ سال در سئوال، هنوز یک آن باقی است.
مسئولیت مدنی در اثر نقض عمدی یا سهوی مقررات فوق که منجر به ورود خسارت مادی یا معنوی به طرفین پرونده شود که مطابق اصل ۱۷۱ قانون اساسی و قانون مسئولیت مدنی و مواد ۳۳۱ و ۳۳۲ قانون مدنی، ماده ۳۰ قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۷ مهر ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی در صورت عمد خود قاضی متخلف و الا از ناحیه دولت باید جبران کند.
سلام آقای مرادی
ضمن تشکر از مشاوره شما
سوالم اینه که، اگر قاضی خلاف بین و آشکار مواد مدنی رای بدهد آیا تخلف انتظامی کرده است یا جرم یا این که شاید قانون رسیدگی به تخلفات انتظامی قضات این را احصا نکرده باشد. مثلاً اگر پزشکی بر اساس قانون تاسیس مطب در ملک مسکونی اجاره ای طبابت کند آیا اگر قاضی به استناد تفسیر خاصی از قانونی قدیمیتر که بیان میدارد مالک ملک باید پزشک باشد تا استفاده درمانی در ملک مسکونی مجاز باشد، رای به پلمپ مطب پزشک بدهد. آیا این کیفیت رای دادن و محروم کردن آشکار می تواند دلیل تخلف یا جرم قاضی شناخته شود.
با سلام و سپاس
در پاسخ قبلی شما مشروحاً توضیح داده شد، جرم ارتکابی قاضی که موجب مسئولیت کیفری ایشان است، باید عمدی و توأم با سوءنیت باشد.
اصولاً تفسیر قاضی از مواد قانون که به تفسیر قضای معروف است اگر عمدی و در مقام جانبداری از یکی از طرفین دعوی صورت نگرفته باشد، تنها تخلف انتظامی است.
البته باید توجه داشت که تخلف انتظامی حسب مورد ممکن است سبب مسئولیت مدنی قاضی نیز شود.
بموجب دادنامه قطعی ۳۵۴-۱۲/۱۱/۷۶ مالکیت بر زمین خام ساخته نشده ۵۰۰ مترمربع از باقیمانده پلاک ۱۱۰ فرعی ۱۸۲ اصلی کرمانشاه دارم که قبلا بموجب دادنامه قطعی ۱۱۹-۷۱ پرونده کلاسه ۷۱/۸۱۱ شعبه محترم هشتم دادگاه حقوقی ۲ سابق ضمن تائید وتنفیذ مبایعه نامه وصحت انجام معامله مقررشده سند زمین فوق صادرگردد که اخیرا شعبه محترم سیزدهم دادگاه حقوقی جانشین شعبه هشتم مبادرت به صدوراجرائیه وانتقال سند به دفترخانه اسنادرسمی شده است
حسب پرونده کلاسه ۷۷/۳۷۰ – شعبه اول دادگاه عمومی سابق بموجب ماده ۲۲۵ ق.ا.د.م سابق تقاضای تامین خواسته موضوع زمین را نمودم لذا شعبه محترم دادگاه طی قرارتامین شماره ۷۷/۳۷۰ درمورخ ۲۹/۲/۷۷ به اداره زمین شهری مقررشده که زمین موصوف بنام وبه نفع کیومرث بتیانه بازداشت وتوقیف باشد تا ازهرگونه ساخت وساز وانجام معامله خریدوفروش ممانعت وجلوگیری گردد
عینا نامه مذکور تحت شماره ۲۱۹۳-۲۹/۲/۷۷ به دبیرخانه اداره زمین شهری تحویل وابلاغ شده است واداره زمین شهری طی نامه کتبی خطاب به اینجانب نوشته که زمین بنام شما دربازداشت وتوقیف قرارگرفته است
اخیرا با جمع اوری مبالغی واستعانت از اقوام به شهرداری محل جهت دیوارکشی مراجعه که ارشادشدم قبلا رفع توقیف تا صدورمجوزساخت میسرگردد . برهمین اساس به شعبه محترم ۱۱۰ دادگاه جزائی جانشین شعبه اول دادگاه عمومی سابق مراجعه وتقاضای رفع توقیف وتحویل زمین نمودم
دادرس محترم شعبه ۱۱۰ بعدازمطالعه وملاحظه سوابق واحرازمالکیتم طی امریه شماره مورخ ۱۹/۱۰/۹۵ به اداره زمین شهری مقررفرمودند که نسبت به رفع توقیف زمین وتحویل به کیومرث بتیانه اقدام ونتیجه را به دادگاه اعلام نماید
بعدازابلاغ دستور دادگاه به اداره راه وشهرسازی متوجه شدم که کاسه ای زیرنیم کاسه هست وگویا به تصوراینکه بنده نیستم وفوت شده ام وسالهاست خبری نیست بنظرم زمین فروخته شده است که النهایه تعلل ومسامحه عدم اجرای دستور را به دادگاه محترم گزارش ودادرس محترم تصمیم به ارسال پرونده به اجرای احکام نمودند که با اختیارات بیشتر وقویتری نسبت به اجرای دستوردادگاه اقدام گردد
تحت شماره ۹۶۰۱۲۷-درمورخه ۱/۲/۱۳۹۶ به شعبه پنجم اجرای احکام کیفری ثبت وعملیات اجرائی با صدور اخطاریه طرفین شروع شد که نماینده اداره با تعلل وتاخیرحاضر گردید وبا لایحه اشاره نموده که زمین تلف شده است
درنتیجه دادیار شعبه پنجم اجرای احکام قرار ارجاع به کارشناسی صادرفرمودند که در خلال این اجرای قرار اطلاع ندارم که پشت پرده چه اتفاقی افتاد که نظر دادیار تغییر یافت وبا ایرادابهام داشتن پرونده را طی مدتهای طولانی به اغلب مراجع محترم ارسال نموده اند
گویا دادستان محترم پرونده را خواستارشدند وبا اینکه فقط جلد سوم پرونده از سه مجلد ان به حضوردادستان ارسال شده اما دادستان محترم به نویسندگی شخصی نامعلوم درسه صفحه چندین ایراد گرفتند که ۱- حکم بنده نقض شده ۲- مالکیت زمین متعلق به شرکت شهرشیرین است و۳- اینکه دستورقرارتوقیف نیز منتفی شده است
درپاسخ به این سه نکته عرض کردم که اولا دادنامه به قوت خودباقیست ودوم . مالکیت شرکت شهرشیرین نسبت به زمین ملکی اینجانب طبق پرونده وطبق دادنامه قطعی مردود وباطل مقررشده وفاقد حق می باشد وسوم اینکه تا کنون هیچگونه دستور رفع توقیف صادرنشده که اگر چنین بود شعبه محترم ۱۱۰ مجددا چنین امریه صادر نمیکرد
دراخر هرچه تقاضای اخذ کپی تصمیم ونظریه دادستان را نمودم متاسفانه خودداری وامتناع شده است
علیهذا نظرباینکه بموجب مواد ۲۷ و۲۹ قانون اجرای احکام مدنی رفع اشکال و هرگونه ابهام واختلاف درصلاحیت شعبه دستوردهنده وتصمیم گیرنده وصادرکننده می باشد وهیچکس حق ممانعت ازاجرای حکم ودستوردادگاه ندارد و علی الخصوص اینکه دادیار محترم شعبه ۵ اجرای احکام بمنظور اطاله دادرسی ووقت کشی بدون دلیل ماهها پرونده را بمراجع مختلف ارسال نموده وبدون مقررات وغیرقانونی بحضوردادستان ارسال کرده است ودر ثانی دادستان محترم چنانچه عرض کردم غیرقانونی وغیرمواردصلاحیت ادامه عملیات اجرائی دستور دادگاه را منتفی ومتوقف فرموده است
با توجه به اصل ۱۷۱ قانون اساسی وبا عنایت به اختیارات انمرجع محترم تقاضای رسیدگی وبررسی موضوع را دارم خواهشمندم نگذارید حقوق خانواده مظلوم وبی سرپناهم دستخوش جانبداری وحمایت خلاف مقررات گردد
(( ازخداوندمتعال طول عمرباعزت وسعادت جنابعالی وهمکاران محترم را ارزومندم ))
ایا منتفی کردن دستوردادگاه وهمچنین توقف عملیات اجرائی توسط دادستان وبه تلاش دادیارشعبه ۵ اجرای احکام مغایرقانون می باشد ودادستان برخلاف اختیارات وغیرمواردصلاحیت در پرونده مداخله نموده است / بذل عنایت بفرمائید راه وچاره چیست که خانواده مظلومم به حقوق قانونی نائل گردند
با تجدید احترام – رزمنده و ایثارگر کیومرث
با سلام و ضمن ابراز تأسف از شرایط پیش آمده
متأسفانه، به جهت عدم اطلاع کامل شما از محتویات پرونده بعد از ارسال به اجرای احکام و متعاقب ارسال های مکرر از سوی دادیار اجراء به مراجع مختلف، تصمیمات این مراجع و خاصه احکامی که دادستان شهرستان بیان داشت که به استناد آن ها، احکام قبلی نقض شده است، نمی توان اعلام نظر دقیقی نمود. ممکن است احکام قبلی در پی اعتراض ثالث (شرکت شهر شیرین) نقض شده باشد، که در این صورت، می بایست در دعاوی این شرکت، شما نیز طرف دعوای قرار می گرفتید.
یشنهاد می شود، قبل از هر اقدامی، از آنجایی که شما صاحب پرونده می باشید، تقاضای کتبی خطاب به دادیار اجرای احکام جهت مطالعه پرونده و کپی از اوراق مورد نظر بنویسید و تقدیم کنید تا به این طریق بتوانید با مطالعه پرونده از وضعیت آن و آنچه را که پست پرده ذکر نمودید، مطلع شوید و معلوم گردد که چرا پرونده برای مدت طولانی به مراجع مختلف ارسال شد و نتایج این ارسال و تصمیمات چه بوده است. بعد از آن به راحتی می توان نسبت به عملکرد هریک از مقامات قضایی بدرستی اعلام نظر نمایید.
سلام
من برای شکایت از قاضی می خوام شکایت را به آدرس گفته شده پست کنم اما نمی دونم برای ابطال تمبر چکار کنم یا کجا باید مراجعه کنم.
ممنون می شم اگر راهنمایی کنید.
با سلام
شما می توانید با مراجعه به دایره ابطال تمبر دادگستری محل اقامت خود یا اداره کل دادگستری استان نسبت به ابطال تمبر هزینه شکایت انتظامی به مبلغ ۳۰۰.۰۰۰ ریال اقدام کنید.
در صورت امتناع دادگستری از ابطال تمبر، می توانید مبلغ فوق را داخل پاکت قرارداد و در یادداشت کوچکی علت این امر را بیان و به همراه شکواییه و مدارک اعلام شده به نشانی دادسرای انتظامی قضات ارسال نمایید تا در دبیرخانه انتظامی قضات نسبت به ابطال تمبر اقدام نمایند.
ضمناً به موجب آخرین اطلاع واصله، از آنجایی که محتوای شکایت انتظامی شاکی محرمانه تلقی می شود، دفاتر خدمات الکترونیک قضایی از پذیرش آن ممنوع میباشند.
با سلام و احترام
جهت طلب خود به درب منزل شخصی رفتم، همسر این شخص گفتن نیستند اما بودند و آمدند بنده را مورد ضرب و شتم و فحاشی قرار دادند.
فردا جهت شکایت به دادسرا رفتم، این شخص از دوستان دادستان بود و زود تر ماجرا را برعکس و دروغ با تهمت های پوچ زیاد برایشان تعریف کرده بودند و بنده را بدون تشریفات اداری به نزد دادستان بردند و حتی به اظهارات بنده گوش ندادند و تمام کردند و در نهایت دستور به جلسه بعدی داد.
در جلسه بعدی ما را خیلی منتظر نگه داشتند و در آخر هم چند بار دادستان با توهین به بنده و همراهم ما را بیرون کرد و نهایتاً یک بار دیگر به داخل اتاق رفتم و خواستم بگویم اگر امکان دیدار نیست، بروم.
همراهم آیهای از قران خواندند و گفتند شما عدالت را رفتار نمی کنید. دادستان فوراً با توهین و لحن بی ادبانه و خشم ما را بیرون کردند و گفتند به این ها دستبند بزنید.
بنده که نمی دانستم گناهم چیست (صداهای لحظه گفتگو تا آخر با دادستان ضبظ شده است) تا این که بعد ۲ ساعت دسبند ها را در کلانتری باز کردند و گفتند دیگر به سمت دادستان نروید و پرونده رفته پیش دادیار، اول
همراهم که خانم بودند، خیلی در روحیه ایشان تاثیر بد و نامناسبی گذاشته است. به خانمی که سالیان سال در مسابقات قران کشور شرکت می کند و مدرس دانشگاه هستند و فعالیت های اجتماعی دارند، از لحاظ روحی آسیب جدی وارد شده است، شخصی که تا به حال دستبند هم ندیده است.
چگونه می توانم از رفتار و اقدام ناشایست دادستان شکایت کنم و آیا نتیجه دارد و این که پرونده در شهر کوچک دیگری است.
با تشکر فراوان
با درود
ضمن ابراز تأسف از برخورد صورت گرفته!
اگر مواردی که بیان نمودید، به همان کیفیت واقع شده باشد و الفاظ مورد استعمال آقای دادستان نیز با توجه به شخصیت و وضعیت شما و خانم همراه شما، توهین محسوب گردد و همچنین دستور دستبند زدن و بردن شما تا کلانتری بدون علت قانونی باشد، اعمال ارتکابی مقام مزبور علاوه بر این تخلف انتظامی، جرم عمومی نیز بوده که قابل تعقیب است. اگر شکایت شما با دلایل باشد، صدای ضبط شده نیز در این خصوص قابل استفاده خواهدبود، می تواند منجر به نتیجه محکومیت ایشان شود.
ضمناً برای اطلاعات بیشتر در خصوص نحوه مسئولیت های قاضی و نحوه شکایت به پاسخ مورخ ۱۳۹۷/۰۸/۱۵ به سئوال عبداللهی در همین تاریخ مراجعه نمایید.
با سلام و عرض خسته نباشید و خدا قوت
خواستم بگم سایت وزین شما اینقدر مطالب خوب و مفید داره که آدم وقت نمیکنه تبلیغاتشو ببینه!
آرزوی سلامتی و موفقیت دارم براتون….
با درود
از دقت نظر و حسن توجه شما نسبت به مطالب سایت بسیار سپاسگزاریم.
لحظههای زندگیتان پر از بهانههای شاد زیستن
با سلام و احترام
من شاكي پرونده بودم و چند ماه بعد از طلاق توافقي بدليل لطمات روحي وارده به فرزند مشترك كه طبق حضانت نزد مادرش زندگي ميكنه، شكايت رابطه نامشروع از همسر سابق م كردم.
بعد چند سال تلاش و پيگيري راي بدوي به نفع من صادر شد و رابطه نامشروع (غير از زنا) با جريمه نقدي براي متهمين محرز شد ولي اونا كه وكيل داشتن اعتراض كردند و قضات تجديد نظر استان راي بدوي رو نقض كردند و بدليل اينكه من شاكي خصوصي محسوب نميشم، تبرئه شون كردند ولي تو جلسه تجديدنظر بيشتر از اينكه به موضوع جلسه پرداخته بشه از اول جلسه مستشار به من مي گفت كوتاه بيا و ببخش و از اواسط جلسه مستشار به يكي از وكلاي متهمين گفت من دو سال از خدمتم مونده و شما شنيدم دادستان انتظامي كانون وكلاي استان هستيد و از وكيل خواست كه بره كنارش بشينه و بعدش شروع كردند به خوش و بش و …. ، ضمن اينكه وكيل در گوشي با قاضي هم صحبت كرد و من اعتراض كردم و قاضي منو پيچوند.
سئوالم اينه: ميتونم از قاضي و مستشار شكايت كنم؟
اگه شكايت كنم دلايلم كه عرض كردم رو چجوري ثابت كنم؟
البته بابت نقض راي درخواست اعاده دادرسي زدم (ماده ۴۷۷)
لطفا راهنماييم كنيد. ممنونم
با درود و ضمن ابراز تأسف از شرایط پیشآمده
جرم موضوع شکایت شما با عنوان «رابطه نامشروع يا عمل منافي عفت غير از زنا» در ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی- تعزیرات جرم انگاری شد و دارای جنیه عمومی است، در نتیجه صرف نظر از این که برخی قضات قایل به آن می باشند که اساساً این جرم فاقد شاکی خصوصی است، دادستان عمومی مکلف است به جهت این که این جرم عفت عمومی را جریحه دار می کند، مرتکبین آن را تعقیب نماید.
با توجه به این که در خصوص این که چه اعمالی «خلاف شرع» محسوب می شوند، ضابطه خاصی وجود ندارد، شاهد اختلاف نظر قضات در تشخیص عمل منطبق با این ماده هستیم. به همین جهت برخی قضات هر گونه رابطه بین زن و مرد نامحرم از جمله فرستادن پیامک، شرکت در پارتی و جشن ها ، مکالمه عاشقانه، رابطه احساسی کلامی یا تلفنی، قدم زدن زن و مرد و راه رفتن، رفتن به کافی شاپ، داخل ماشین نشستن، صحبت کردن، چت کردن را رابطه نامشروع می دانند ولی در مقابل عده ای دیگر نظر دارند که رابطه نامشروع باید حتما توأم با تماس فیزیکی مانند بوسیدن و در آغوش کشیدن بین دو جنس مخالف باشد. همین امر می تواند منجر به صدور آراء متعارض از شعب بدوی و تجدیدنظر شود.
شکی نیست که آنچه شما در خصوص روابط قاضی تجدیدنظر و وکیل متهم بیان نمودید مصداق رفتار خلاف شأن قاضی و خروج از بی طرفی است اما اگر در شعبه غیر از شما شخص دیگری وجود نداشته باشد که حاضر به شهادت در این خصوص باشد، موضوع شکایت شما قابل اثبات نخواهدبود و اگر به صرف بیان آنچه در سئوال شرح دادید، شکایت نمایید، ثابت نمی شود، اما اگر در در نتیجه اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری حکم دادگاه تجدیدنظر نقض شود و علت آن برداشت قضایی نباشد، خواهید توانست از قضات تجدیدنظر حسب مورد شکایت انتظامی و کیفری نمایید.
سلام و خسته نباشید
بنده در دادگستری قم بعداز ۲ سال زمان با کارشناسان دادگاه توانستم حکم جعل اسناد عادی بر علیه طرف مقابلم که دفتر املاک داشت را از دادگستری بگیرم و حکم صادره قطعی بود.
قاضی پرونده که اول مراجعه کردم در شعبه ۱۴ او را محکوم نکرد و بعد از اعتراض به دادگاه کیفری ارجاع شد و با حکم قاضی بعد از اعتراض محکومیت صادر شد.
متاسفانه همان قاضی پرونده که اول رأی داده بود، جابجا می شود دوباره پرونده دست او می رسد و به دلایلی پرونده مرا به اتاق دیگر فرستاد.
قاضی دیگری که حکم را قرائت کرد گفت که، تو با متهم، یک پرونده درگیری داشتید به سلامتی به هم رضایت بدهید که اصلا ارتباطی با پرورنده جعل اسناد نداشت از من و متهم یک رضایت نامه گرفت که پرونده و بعد از پایین ما را مختومه اعلام کند ولی این رضایت نامه را بدون هیچ اطلاعی بر روی پرونده قبلی جعل اسناد گذاشت و خاتمه داد. وقتی متوجه شدم اعتراض کردم و من را بازداشت کرد به جرم اینکه از قاضی شاکی هستی.
لازم ذکراست که متهم در دفتراملاکیش با جعل اسناد یک ملک زاده من داد و مبلغ ۱۵میلیون در سال ۹۳ از من گرفت، بنده زیاد در اینترنت یاد ندارم شماره تلفن می گم راهنمای کنید یا بفرمائید چگونه باید بشما مراجعه کنم بنده از دزفول هستم.
چگونه می شود به حقم برسم، ممنون اگه راهنمای کنید.
با درود
ضمن ابراز تأسف از شرایط پیش آمده
اعلام نظر نسبت به رضایت نامه، نیازمند ملاحظه متن آن است.
با فرض اخذ رضایت شما نسبت به جاعل سند عادی، با توجه به این که جرم موضوع حکم دارای جنبه عمومی است و از طرفی محکومیت محکوم علیه قطعی شد، حکم باید اجراء شود مگر این که متهم در اجرای ماده ۴۸۳ قانون آیین دادرسی کیفری درخواست تجدیدنظر در میزان مجازات خود را نماید که در صورت تشخیص دادگاه این امر از موجبات تخفیف و حتی تبدیل مجازات وی خواهدشد.
نسبت به اعتراض شما به قاضی که منجر به بازداشت شد، نیاز است تا صورتجلسه تنظیمی قاضی و دستور بازداشت ایشان مطالعه شده و در مورد انطباق آن با قانون اعلام نظر شود.
برای مشاوره حضوری و یا وکالت پرونده با شماره ۰۹۳۹۶۷۵۶۰۰۴ تماس حاصل کنید.
سلام
همسر من قاضیه و رییس دادگستری یکی از شهرستانهاست.
من همسر دوم ایشون هستم بصورت عقد دائم عادی هستم که، مدرکشو هم دارم.
تعداد ۱۴۶۵ عدد سکه مهریه منه.
رهن خونه به نامم هست و اجاره نامه به نام من ثبت شده است.
اول اینکه نحوه شکایت از ایشون برای ثبت واقعه ازدواج به چه صورته و به کجا باید مراجعه کنم؟ آیا باید درخواست تعلیق کنم برای ایشون؟
دوم اینکه مهریه من که بصورت عقد عادی هست، به چه صورت قابل وصول هست.
ممنونم از پاسخگوییتون
با سلام
هرچند برخی از قضات در جرم بودن عدم ثبت ازدواج دائم دوم تردید دارند که می توانید برای مطالعه دیدگاهها و نظر برگزیده، پست «ضمانت اجرای کیفری و حقوقی عدم ثبت ازدواج دوم (نشست قضایی قضات در فضای مجازی)» و ماده ۴۹ قانون حمایت خانواده مصوب ۱/۱۲/۱۳۹۱ مجلس شورای اسلامی را مطالعه نمایید.
در پاسخ به سئوالات شما باید گفت:
اول- برای طرح شکایت انتظامی علیه هر قاضی دادگستری، در پست حاضر توضیحات لازم بیان شده است ولی برای شکایت کیفری علیه وی باید به دادسرای عمومی ناحیه ۲۸ تهران (کارکنان دولت) مراجعه کنید. برای اطلاعات بیشتر به پست « آدرس و نشانی نواحی دادسراهای عمومی، تخصصی و انقلاب تهران به همراه حوزه های قضایی تحت پوشش» مراجعه کنید.
اصولاً در شکایت کیفری علیه قضات، قضات تحقیق دادسرای فوق، بدواً قاضی را به عنوان مطلع دعوت و توضیحات وی را اخذ و در صورتی که دلایل وقوع جرم قوی باشد، طی تشریفات قانونی، ابتداء نسبت به سلب مصونیت قضایی از قاضی متهم از طریق درخواست تعلیق وی از دادسرای انتظامی قضات اقدام نموده و پس از تعلیق قاضی، وی را به عنوان متهم احضار و نسبت به اتهام وی رسیدگی می نماید.
دوم- چون مهریه شما مستند به سند عادی است، باید از طریق تقدیم دادخواست به دادگاه خانواده اقدام به وصول آن نمایید. همچنین می توانید قبل از آن و یا همزمان با طرح دعوای اصلی، درخواست تأمین خواسته معادل مهریه از اموال بلامعارض خوانده را نماید تا به این طریق هم از نقل و انتقال احتمالی اموال خوانده جلوگیری شود و هم در صورت حکم به نفع شما و عدم اجرای آن توسط محکوم علیه، از محل اموال توقیف شده، محکومبه وصول گردد.
سوم- مطابق نظریه مشورتی شماره ۷/۹۵/۱۱۱۳ مورخ ۱۳۹۵/۵/۱۲ اداره کل حقوقی قوه قضاییه، در اجرای ماده ۲۹ آیین نامه اجرایی قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱ و تبصره آن، دادگاه رسیدگی کننده به جرم عدم ثبت واقعه ازدواج، مکلف است علاوه بر محکومیت زوج به مجازات کیفری مذکور در ماده ۴۹ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱، وی را ملزم به ثبت واقعه ازدواج نیز بنماید؛ زیرا برابر قانون، ثبت ازدواج دائم در هر حال الزامی است و وجود ضمانت اجرای کیفری مزبور، مانع حکم به ثبت چنین ازدواجی نمی باشد.
سلام وقت بخیر
تورو خدا سر این موضوع کمکم کنین
من یک سال پیش از یه آقای به خاطر طلبم شکایت کردم.
من سرویس بچه هاش بودم، سه بچشو بردم ماهی ۳۶۰ ، نفری ۱۲۰ تومن.
چون قرارداد ننوشته بودیم زیرش زد. موقع گرفتن سرویس یکی از همکارا پیشم بود.
سرویس اون واسم جور کرد خودشم موقع صحبت حضور داشت اومد برای شاهد.
سه نفر خواستن ازم من شاهد بردم البته حساب کتابمون موقع که چت می کردیم نگه داشته بودم من ۵ ماه بردم ۸۰۰ بهم رسوندن یک میلیونش موند که گفتن تورو نمی شناسیم بعد یه سال شاهد و ضامن حکم توقیف اموال زدن منم فقط حساب یارانشون رو پیدا کردم یه ماشین هم تازه گیا خریدن ولی چون قسطی خریدن سند به نامشون نیست توقیف بشه چون پول نبود توی حسابش ماهانه فقط یارانه زده میشه باید چند ماه صبر کنم تا روی هم جمع بشه.
حکم جلب مخفیگاه گرفتم.
طرف من چون سرایدار یک شرکته، صاحب شرکت هم تهدیم کرد هم اجازه ورود نداد، مامور جلب هم کوتاه اومد، داخل نشد. بعد ما، صاحب شرکت رفته پیش قاضی درخواست واخواهی خواسته، هنوز یه هفته نیومدن اعتراض بزنن امروز گفتن باز تا یک شنبه صبر کن.
من باید چی کار کنم، شاید اینا تا یه ماه هم بخوان نیان من موقعی که ابلاغیه می بردم با مامور دوتاش رو گرفت یکیشو نگرفت ولی جلسه ها هم اصلا نیومد ولی قاضی حکم غیابی بهم زده برام.
تورو خدا بگین چی کار کنم، قاضی بعد صحبت با صاحب کار طرف، الان هی عقب می ندازه.
با درود
بدون ملاحظه حکم صادره و اطلاع دقیق از درخواست صورت گرفته، نمی توان پاسخ دقیق داد اما آنچه قابل ذکر است این که:
اول- اگر تنها محکوم علیه حکم، شخص سریدار است، مسلماً صاحب شرکت هیچ سمتی در پرونده نداشته و نه تنها نمی تواند درخواست واخواهی یا مهلت برای چنین درخواستی کند بلکه اساسا قاضی حق ندارد به هیچ خواسته وی عمل کند والا مرتکب تخلف و با جمع شرایطی مرتکب جرم شده است.
دوم- اگر قاضی اجرای احکام دستور جلب محکوم علیه را با اذن ورود به منزل و مخفیگاه و با استفاده از کلید ساز صادر کرده باشد، مأمور می توانست با همراه داشتن کلید ساز، علیرغم ممانعت صاحب شرکت، وارد شرکت شده و محکوم علیه را جلب کند. اگر صاحب شرکت ممانعتی در اجرای دستور نموده باشد، می توانست مراتب را به قاضی اجرای احکام گزارش نماید.
سوم- نسبت به تهدید صاحب شرکت، مشخص نیست که وی با چه لفظ یا فعلی کدامیک از شما یا مأمور را مورد تهدید قرار داده است، در صورت وجود شرایط مقرر در قانون، عمل وی جرم و قابل مجازات است و مأمور تکلیف داشته مراتب را صورتجلسه کند.
در صورتی که تهدید به شخص شما صورت گرفته باشد، در حال حاضر نیز این حق برای شما است تا با استناد به شهادت همان مأمور، از صاحب شرکت شکایت کنید.
چهارم- پیشنهاد می شود که به شعبه مراجعه نموده تا مشخص شود که درخواستی از سوی محکوم علیه صورت گرفته یا خیر، در صورت عدم تقاضا، نسبت به درخواست جلب متهم با اذن ورود به منزل و مخفیگاه و استفاده از کلید ساز اقدام کنید. هرچند نسبت به مورد اخیر، سخت گیری هایی صورت می گیرد و به صورت موردی و مستند به گزارش صادر می شود.
در مورد شکایت از قاضی در صورت اثبات تخلف قاضی در دادگاه عالی قضات می توان ادعای خسارت کرد
با سلام
همین سئوالی قبلاً بیان گردید که بدان پاسخ داده شد، از جمله پاسخ مورخ ۱۳۹۷/۰۸/۱۵ ساعت ۱۲:۲۰ به پرسش آقای عبداللهی
با عرض سلام و خسته نباشید.
بنده سوالی داشتم بدین شرح که : شخصی بر علیه بنده دادخواست داد مبنی بر اینکه ضامن بانکی من بوده است.
۲ بنده نیز دادخواست متقابلی دادم مبنی بر اینکه نامبرده صرفا ضامن نبوده بلکه طی یک قرارداد خصوصی شریک نیمی از وام بوده است و قرار بوده هر یک نیمی از وام را پراخت کنیم . و مدعی شدم از بابت اضافه پرداختی خواهان به بانک، یک دستگاه خودرو پژو و یک فقره چک به نامبرده دادم و همچنبن یک فقره حکم قبلی به عنوان له دارم که پرداخت نکرده است و مجموعا با تهاتر بنده طلبکار نیز میشوم.
۳ در دادگاه بدوی موضوع شراکت وام ثابت گردید .و خودرو پرداختی و چک داده شده نیز موثر واقع شد اما از بابت یک فقره حکم قبلی به عنوان له ، قاضی عنوان کرد در این پرونده موضوعیت ندارد و بنده ان را مسترد کردم .
۴ در حکم صادره دادخواست اصلی خواهان، با استنادبه چک پرداختی و خودرو تحویلی به نامبرده و همچنین اقرار نسبی خواهان نسبت به ان رد گردید . و دادخواست تقابل بنده نیز با توجه استرداد ان باطل گردید و اسناد بنده به عنوان دفاع در پرونده اصلی بایگانی گردید و در رای قاضی مستدل گردید.
۵ – حکم بدوی از سوی خواهان پ اصلی اعتراض گردید. در تجدید نظر شراکت مورد قبول دادگاه واقع گردید اما در خصوص سهم پرداختی طرفین به بانک ، موضوع به کارشناس محول گردید .کارشناس مبلغ اصافه پزداختی از سوی خواهان را کمتر از مبلغی اعلام کرد که بنده محاسبه کرده بودم . بنده دفاعیه دادم و نظر کارشناس را پذیرفتم و کتبا به قاضی اعلام کردم یک فقره چک و یک دستگاه خودرو به نامبرده داده ام که در پرونده موجود است و حکم دادگاه بدوی را تاییدی بر ان یاد اور شدم. اما دادگاه تجدید نظر در حکم صادره فقط به اضافه پرداختی خواهان ، طبق نظریه کارسناسی استناد کرده و بنده را محکوم کرد و راجع به پرداختهای اینجانب نه اشاره کرده و نه استنادی کرده است . ضمن اینکه با استناد به شماره پرونده باطل اینجانب رای صادر کرده است .لازم به ذکر است کارشناس شفاها به بنده اعلام کرده بود که فقط دستور دارد موضوع وام را بررسی کند نه موضوع پرداختها بنده را.
حال سوال : علت عدم محاسبه پرداختهای اینجانب
۱ ایا پرونده اینجانب را استرداد تلقی کرده است که اگر اینچنین است بنده با ارایه لایحه به طور ضمنی درخواست رسیدگی کرده بودم .با این توضیح که با بر قراری پرونده اصلی این حق برای بنده محفوظ بوده است ؟؟؟؟
۲- ایا بنده حق نداشتم بدون دادن دادخواست تقابل صرفا دفاع نمایم در واقع برای اثبات پرداختها حق داشتم صرفا در مقام دفاع مدارک را ارایه نمایم؟؟؟
۳ دادگاه با استناد به شماره پرونده دادخواست تقابل بنده که موضوع ان وام نبوده است ، موضوع وام را بررسی کرده و بنده را محکوم کرده است ایا این موضوع نمیتواند حکایت از بی دقتی زیاد قاضی باشد.
ایا به نطر جنابعالی قاضی مرتکب تخلف نشده است ؟؟
با تشکر فراوان منتظر جواب هستم
با درود
عبارت «یک فقره حکم قبلی به عنوان له دارم» در سئوال مبهم است.
اگر دعوایی مسترد شد و قرار صادره قطعی گردید، نمی توان به موجب لایحه ای در دعوای دیگر تقاضای رسیدگی آن را نمود. مضافاً بسته به این که در چه مرحله دعوا مسترد شود، نوع قراری که صادر می شود متفاوت بوده و در یک مورد اعتبار امر مختومه دارد و دعوا قابل طرح مجدد نیست.
متأسفانه نسبت به سایر سئوالات شما بدون ملاحظه اسناد و مدارک مثبت روابط حقوقی متعدد شما و ضامن از جمله قرارداد تنظیمی ضمانت و نیز احکام صادره نمی توان اعلام نظر کرد.
با سلام و عرض ادب و خسته نباشید
روز سهشنبه هفته گذشته ۱۳۹۷/۱۲/۰۷ جلسه دادگاهی داشتم با کارفرمای سابقم که حضور نداشت و لایحه فرستاده بود.
ساعت ۱۰ و نیم که دقالباب نموده و از قاضی اجازه خواستم برای جلسه ساعت مذکور حضور داشته باشم که با سر اجازه فرمودند و ضمن معرفی اجازه نشستن گرفتم.
بعد از ۱۵ دقیقه که داشت با کامپیوتر و کاغذهای پرونده ای ور می رفت فرمودند که خواندگان دو تا لایحه فرستادند آنها را بخونم و اگر جوابی هم دارم، داخل این برگه بنویسم و بنده هم در کمال خونسردی و احترام تشکر کرده و ضمن خوانده لایحه های خواندگان که نیامده بودند، خدمت قاضی عرض کردم بیشتر دفاعیات بنده شفاهی است و لطفا گوش دهید تا از روی جدولی که سر جلسه برده بودم توضیح دهم که با واکنش تند قاضی روبرو شدم که من گوش نمی دهم و پرونده و خواسته را هم رد می کنم و مطالب شفاهی شما را فراموش خواهم کرد و الکی رفتی پیش رییس دادگستری تا پرونده را به شعبه من ارجاع بده و هر چی لازمه کتبی بنویس و کلی خودش را باسواد قلمداد کردن و بقیه را بی سواد و ….
تا چند خطی در صورتجلسه نوشتم و مجدد خواستم شفاهی موضوع را باز نمایم و به رای وحدت رویه اخیر ۲۰-۱۷ هیات عمومی اشاره و تقدیمش بکنم که نه تنها تحویل نگرفت و …..
تا اینکه ۱۳۹۷/۰۱۲/۰۹ صدور حکم و بطلان دعوی را دریافت نمودم.
لطفا بزرگواری بفرمایید در این رابطه راهنمایی بفرمائید که تقریبا در این وضعیت معیشتی هم نزدیک ۷۰۰ هزار تومن پول تمبر پرداخت کردم.
با درود
متأسفانه نکته ای که اکثر مراجعین به دادگستری مدنظر قرار نمی دهند این است که فکر می کند اگر شفاها مطالب خود را نزد قاضی شعبه بیان کنند بهتر از نوشتن است؟!
به نظر بنده آنچه قاضی به شما توصیه در نوشتن نمودند، بهتر از بیان شفاهی بود. حداقل این حسن را دارد که اولاً همواره قابل استنادپذیری دارد و ثانیاً اگر ایشان به نوشته های شما توجه نکردند، مرجع بالاتر توجه می کند اما بیان شفاهی شما قطع نظر از این که با گذشت زمان از ذهن قاضی فراموش می شود، ممکن است نزد مرجع عالی این فرصت فراهم نشود که در این صورت شما متضرر می شوید.
در هر حال، اعلام نظر نسبت به صحت و سقم تصمیم اتخاذ شده دادگاه، نیازمند مطالعه پرونده است که در شرایط فعلی برای بنده مقدور نیست.
پیشنهاد می کنم با مراجعه به یکی از وکلای دادگستری حاذق اقدام نمایید.
با سلام
حسب ماده ۳ آیین نامه اجرایی قانون نظارت بر رفتار قضات ناظر بر ماده ۲ قانون، تمامی قضات من جمله آزمایشی مشمول قانون هستند یعنی قاضی آزمایشی هم باید جهت لغو ابلاغ و انفکاک از خدمت قضایی از طریق کمیسیون رسیدگی به صلاحیت و نهایتاً دادگاه عالی صلاحیت تعیین تکلبف شود.
متاسفانه ریاست محترم سابق قوه قضاییه بدون در نظر گرفتن ماده ۳ آیین نامه اجرایی که خودشان ابلاغ کرده اند و بدون نوجه به ماده ۲ قانون مارالذکر و اصل ۱۶۴ قانون اساسی، تعداد زیادی از قضات آزمایشی را بر خلاف قانون لغو ابلاغ کردهاند.
آیا این تخلف آشکار ریاست سابق قوه قابل پیگیری در دادگاه عالی انتظامی قضات یا دادسرای انتظامی قضات می باشد؟
ممنون
سلام
با توجه به ماده ۲ قانون نظارت بر رفتار قضات پاسخ منفی است.
با سلام
اینجانب در مورخ ۹۵/۷/۲۸ در مزایده برگزار شده از طرف دادگستری در مورد فروش یک قطعه زمین از یک ملک بابت طلبکاری فردی از مالکین زمین مربوطه برنده شده و با انجام مراحل اداری ملک و اجبار به پرداخت معوقات مربوط به زمین مورد مزایده، سند تک برگی با عنوان نوع ملک «خانه مخروبه» و کاربری «مسکونی» دریافت نمودم.
با توجه به اینکه قاضی پرونده طبق مفاد ۱۳۷ الی ۱۶۸ حقوق مدنی و ۱۴۱ الی ۱۴۸ قانون ثبت اسناد می بایست قبل از برگزاری مناقصه در مورد بدهی ها و قابلیت تفکیک و افراز ملک از ارگان های مربوط استعلام می نموده است،
اولاً- طبق شرایط مندرج در اعلامیه مزایده اینجانب موظف به پرداخت بدهی های مورد مزایده نمی باشم.
ثانیاً- مورد مزایده (همچنان که در موضوع مزایده عنوان شده) زمین می باشد و نه ملک دارای بنا.
ثالثًا- اکنون شهرداری با عنوان اینکه ملک مشاعی می باشد و قابلیت تفکیک و افراز ندارد، از جداسازی زمین استنکاف می نماید.
رابعاً- مستند به سوابق ملک، این ملک دارای کاربری «گاراژ حمل و نقل و انبارداری» بوده است.
خامساً- قاضی بعد از تمام مراحل فوق به دلایل نامعلوم دستور برگزاری مجدد مزایده نموده است.
سادساً،-مورد مزایده در مجاورت ملک دارای سرقفلی اینجانب بوده است که دارای یک سند مشترک می باشد.
با توجه به شرح فوق اینجانب چگونه از تخلفات صورت گرفته در پرونده فوق احقاق حق نمایم؟
با تشکر
با سلام
پاسخ کوتاه سئوال شما آن است که، با جمع شرایطی ممکن است.
برای پاسخ کامل تر، سئوال را در «انجمن تخلفات انتظامی قضات» مطرح کنید.
برای اطلاعات بیشتر «قوانین انجمن» را مطالعه نمایید.
با سلام
دادستان دادسرای انتظامی قضات (اردیبهشت ۹۸) کیست و آیا قرار هست ایشون عوض بشن؟
با تشکر
با سلام
تاکنون خبر رسمی در این خصوص منتشر نشده است، پس باید منتظر ماند.
با سلام
بنده سال ۸۹ یه منزلی رو به شخصی فروخته به قیمت ۹۰ تومان که ۷۵ تومان آن رو گرفته و قرار شد ما بقیه رو تو محضر به اینجانب در قبال تنظیم سند بدهند و در صورت حاضر نشدن مبلغ روزانه ۲۰۰ هزار تومان خسارت پرداخت شود به هر طرف که حاضر نشود.
ولی در تاریخ مذکور خریدار در دفتر خانه حاضر نشده، حتی خریدار ۴ روز قبل از تاریخ محضر از اینجانب شکایت می کند جهت تحویل خانه و گرفتن خسارت تادیه که بعد محکوم شدن خریدار در سه رای و شکایت اینجانب از خریدار جهت مابقی ثمن معامله و خسارت تادیه و خسارت عدم حضور طبق قولنامه، دادگاه بدوی رای به نفع ما داده ولی در دادگاه تجدید نظر قاضی به مدت ۲ سال نگه داشتن پرونده و عقب انداختن رسیدگی آن، به تعداد ۴۳ بار که توی ۱۰ بار ۵ بار تعیین جلسه و ۵ بار احضار شهود و بی حقی حسن نیت ما ثابت می شود و مابقی آن ۶ ماه ۶ ماه وقت دیگر تعیین نموده و در آخر با اعلام نمودن شبه ربا در خسارت احتمالی بدون ذکر پرداخت ما بقیه ثمن معالمه صدور به رای علیه اینجانب نسبت به تحویل خانه می کند، بدون اعلام پرداخت مابقی ثمن معامله و خسارت تادیه که اینجاب در دادخواست خود آورده بودم توجه ای نماید.
لازم به ذکر است هک قاضی مذکور بعد رای ۶ ماه بعد بازنشست گردید.
آیا می شود از قاضی که بازنشسته شده شکایت نمود.
با درود
سئوال شما به «انجمن حقوقی قضاوت آنلاین» منتقل و در آنجا پاسخ داده شد.
برای مشاهده پاسخ به تاپیک «آیا از قاضی بازنشسته می توان شکایت کرد؟» مراجعه کنید.
ضمناً چون بخش «دیدگاه» هر پست تنها برای اعلام نظر نسبت به مطالب سایت اختصاص دارد، منبعد سئوالات خود را بر حسب مورد در یکی از «انجمنها» مطرح کنید.
با سلام خسته نباشید که وقت خودتون رو برای ما میذارید.
ما ۱۵ سال پیش با سرمایه گذاری در یک منطقه دور افتاده از شهر، یک مزرعه پرورش ماهی با گذراندن تمام مجوزات از ادارات، سند و مجوز پرورش ماهی را گرفتیم و در این ۱۵ سال بدون دردسر به کار خود ادامه دادیم.
یک سال پیش رئیس جدید منابع طبیعی که قبلا کارمند بود و با سر کار آمدن نماینده جدید در سال های اخیر او را در سمت رئیس منابع طبیعی قرار داد، این شخص چون در سال های قبل با ما به علت ندادن رشوه به او غرض شخصی داشت، بعد از سر کار آمدن با همکاری دادستان استان حکم تخریب خانه نگهبانی پرورش ماهی را که جداگانه از بنیاد مسکن برای ساخت آن وام گرفته ایم و شناسنامه ساختمان ان را فرمانداری در آن سال صادر کرد و هنوز وام را پرداخت نکرده ایم را، گرفته و بدون آن که ابلاغیه یا احضاریه ای به ما داده شود، یک روز که ما در آنجا نبودیم، خانه نگهبانی پرورش ماهی که ۱۵ سال از ساخت ان می گذشت را با این ترفند که این ساختمان در محدوده سند واگذاری نیست را، تخریب کردند و ما رفتیم دادگاه استان و فقط از شخص رئیس منابع طبیعی شکایت کردیم و چون قضات با او هم باند و جناح هستند، رای شکایت را هم به نفع او صادر کردند.
حالا ما بعد از ۱۵ سال در این بیابان تاریک اتاق نداریم و شب ها من و سه پسرم زیر چادر میخوابیم.
بعدش هر روز مردم رو تشویق می کنند که دنبال ایجاد اشتغال و سرمایه گذاری در شهر و روستای خودتون باشید.
حالا به نظر شما ما می توانیم از دادستان در تهران شکایت کنیم تا به حقمون برسیم
خدا هم میداند که در حق ما بی عدالتی شده است.
هبا
با درود
شکی نیست که هر یک از طرفین پرونده می تواند علیه قضات پرونده مربوطه به خود در دادسرای انتظامی قضاوت شکایت نماید اما اعلام نظر نسبت به موضوع حساسی چون وقوع تخلف و یا بعضاً جرم از سوی مقام قضایی و تعیین نوع مسئولیتی احتمالی وی از سوی ما، بدون اطلاع کامل از پرونده امر ممکن نیست.
بنابراین از آنجایی که دسترسی به مدارک ادعایی شما، به ویژه پرونده امر و تصمیمات قضایی اتخاذشده در آن ممکن نیست، نمی توان مشخصاً اظهارنظری و یا پیشنهادی به شما نمود.
لطفاً منبعد سئوال خود را در انجمن حقوق قضاوت آنلاین مطرح نمایید تا بتوان بطور مشروح پاسخ داد.
خیلی سپاسگزارم از سایت وزین و ارزنده ی شما
با سپاس از حسن نظر شما
سلام
قاضی پرونده بنده از کارشناسانی در پرونده بنده استفاده کرد که از هییت سه نفره تنها یک نفر صلاحیت موضوع را داشت و علی رغم تذکر کتبی بنده ، تنها لایحه بنده را به کارشناسان مربوطه ابلاغ کرد و تصمیم خاصی نگرفت و در چواب لایحه بنده عنوان کردند که تصمیم در این خصوص به عهده دادگاه تجدید نظر می باشد . و دادگاه تجدید نظر بالاجبار پرونده را به هییت کارشناسی بالاتر فرستاد و داشتن صلاحیت مربوطه را متذکر شد . حالا بنده می توانم علیه این قاضی شکایت کنم یا خیر ؟
با درود
سئوال شما به «انجمن های مشاوره حقوقی قضاوت آنلاین» منتقل و در تاپیک «تخلف قاضی در نادیده گرفتن صلاحیت کارشناس» به آن پاسخ داده شد.
بخش دیدگاه پست اختصاص به بیان نظرات کاربران در خصوص پست منتشره دارد.
با سلام و احترام
من کارمند دادسرا هستم اگر بخواهم از رییس دادسرا (دادستان) به خاطر تخلفاتی که علیه من داشته شکایت کنم، مرجع صالح رسیدگی کجاست و شیوه طرح شکایت چیست؟
با تشکر.
با درود
در سئوال شما به مصادیق تخلفات ارتکابی دادستان اشاره نگردید و به این ترتیب معلوم نیست آیا عمل ارتکابی این مقام صرفاً حاوی تخلف انتظامی است یا علاوه بر آن متضمن وقوع یکی از جرایم جزایی نیز می باشد،.
بنابراین، در صورتی اعمالی ارتکابی ایشان تنها تخلف انتظامی باشد، می توانید به «دادسرای انتظامی قضاوت» واقع در ساختمان کاخ دادگستری در تهران شکایت کنید ولی چنانچه اعمال ایشان علاوه بر تخلف انتظامی، قابل انطباق با یکی از مواد قوانین جزایی ماهوی نیز باشد، می توانید علاوه بر مرجع ذکر شده به «دادسرای کارکنان دولت در تهران» هم شکایت کنید.
سلام وقت بخیر
چند تا سوال دارم
پدرمن در مسجد مورد حمله قرارگرفته و کتک خورده، بعد جفتشون از هم شکایت کردن
حالا پدر من کلی شاهد داره، بعد هیت اُمنا مسجد هم مهر زده یعنی دیده که به پدر من حمله کردن
حالا دادگاه بدون هیچ مدرکی پدر منو محکوم به دیه کرده، بعد دادستان میگه تو باید پول بدی.
بعدشم پرونده برای کپی می خواستیم نه دادگاه میده نه دادستان، میگه برو وکیل بگیر پروند تو بدیم بهت الان این یعنی چی؟
آخه بدون هیچ نوع مدرکی مگه میشه طرفو محکوم کرد!
الانم حکم جلب پدرمو گرفتن
با درود
ضمن ابراز تأسف از شرایط پیش آمده
نسبت به اصل موضوع و حکم صادره، بدون ملاحظه محتویات پرونده و بررسی حکم نمی توان اعلام نظر کرد.
ممانعت از کپی پرونده و یا موکل کردن آن به انتخاب وکیل، مغایر قانون بوده که به عنوان تخلف انتظامی قابل تعقیب است.
با سلام
من مستاجر ملکی بودم که کار ما به شورا کشیده شد.
قاضی پرونده، بدون در نظر گرفتن کرایه واریزی به حساب موجر، باعث کسر زیادی از پول پیش گردیده و بدون در نظر گرفتن هزینه های مصرفی و تمام مدارک در پرونده موجود هست و رای صادر کرد
متاسفانه من وسایل رو بردم داخل کانتینر گذاشتم و خودم در خودرو هستم و هنوز هم موفق به گرفتن پول خودم نشدم و کلی به من خسارت و ضرر زد
الان من مدارک دارم که واقعاً در حق من کوتاهی شده ولی نمی دونم کجا برم و از شانس من این روزها خیلی سرده
با ادب و احترام
با درود
در صورتی که دلایل مستندی در اختیار دارید که قاضی شورای حل اختلاف مرتکب تخلف انتظامی شده است، می توانید با توجه به ماده ۳۹ قانون شوراي حل اختلاف از طریق اعلام به رئیس حوزه قضائی یا هیأت رسیدگی به تخلفات اعضاء و کارکنان شورای حل اختلاف و نیز طرح شکایت به دادسرای انتظامی قضات اقدام نمایید.
با درود و سلام برشما
از این که مطالبی را بیان نموده ایده که در راستای پیشروی درست و قانونی را در بردارد و از این که زحمات بی شائبه ای را در خصوص زمان گذاری و وقت گذاشتن برای سوالات را دارید، سپاس فراوان. امیدوارم خدا گره از مشکل همه رو باز کند.
با سلام و سپاس از قدرشناسی شما
باسلام
بنده یک واحد آپارتمان در طبقه ۵ را پیش فروش خریده ام که فروشنده آن را به چند نفر دیگر فروخته
با طرح شکایت تحویل مبیع به دادگاه حقوقی، قاضی قرار عدم استماع به دلیل تصرف غیر در ملک که یک نفر خریدار طبقه ۴ می باشد، داده است.
آیا امکان طرح دعوی علیه قاضی مورد قبول واقع می شود.
ممنون از راهنمایی شما
با درود
اول- در خصوص پذیرش دعوای الزام به تحویل مبیع به استناد قرارداد پیش خرید آپارتمان در زمان قبل از تنظیم رسند رسمی انتقال مورد معامله به نام پیش خریدار، میان قضات اختلاف نظر وجود دارد. مطابق رویه ای که از قبل وجود داشته این دعوا را می پذیرند ولی به موجب رویه ای که در سنوات اخیر شکل گرفت، به استناد مواد ۲۲، ۴۶ ، ۴۷ و ۴۸ قانون ثبت اسناد و املاک آن را نمی پذیرد.
دوم- هرچند اعلام نظر در خصوص سئوال شما نیازمند ملاجظه حکم صادره است لکن به نظر می رسد، قرار عدم استماع به جهت فوق صادر شده باشد.
سوم- با توجه به مراتب ذکرشده، تصمیم مقام قضایی نوعی برداشت قضایی بوده و تخلف محسوب نمی گردد.
پیشنهاد می شود، علیه پیش فروشنده ملک به خود تحت عنوان «انتقال مال غیر» در دادسرای عمومی و انقلاب محل وقوع شکایت کیفری جرم نمایید.
سلام و خسته نباشید
من ۵ سال پیش از پدرم وکالت گرفتم که سهم الارث شو از برادر کلاهبردارش بگیرم.
ارث پدری ۷ هزار متر زمین کشاورزی بود و خانه پدری وکیلم داشتم.
۲ سال از پرونده گذشت وکیلم گفت همه چیز به نفع منه ولی بعدش زد زیر همه چیز، بعدش من مشکوک شدم و رفتم از صفحات مهم پرونده کپی برابر اصل گرفتم و خوب مطالعه کردم و فهمیدم ۷ مورد فساد توی پرونده هست که مشخصه توی پرونده فساد شده، حتی ۷ بار برای دبیرخانه قوه قضائیه نامه نوشتم با مدارک توضیح کامل دادم اونها هم برای پیگیری بیشتر پرونده رو می فرستادن برای رئیس کل دادگستری مرکز استان محل سکونت ما که استان گیلان هست و اونها هم هر دفعه می گفتن مشکلی توی پرونده نیست.
یک نمونه اینکه در فروش نامه ای که پدر فروخته به مادر، نوشته شده هزار و پانصد متر همون مزرعه رو مادر ۷ هزار متر فروخته به پسر چرا قاضی توجه نکرده؟
فقط این نیست، هفت مورد دیگه هست که از چشم قاضی عمدأ جامونده بخدا به پیر به پیغمبر فساد شده نمیدونم کی فساد کرده، این نیاز به بررسی داره
من مدرکم دارم، چرا یک نفر پاسخگو نیست.
الان باید چیکار کنم.
ممنون میشم راهنماییم کنید.
با سلام
سئوال شما بر خلاف شرایط مذکور در پست «راهنمای ارسال مطلب، دیدگاه و پرسش حقوقی» در بخش دیدگاه ثبت گردید و به این دلیل با تاپیک « پیگیری فساد قاضی در پرونده» به «انجمن مشاوره حقوقی» منتقل تا توسط مدیران پاسخ داده شود.
سلام
کارگر من از صندوق فروشگاه دزدی می کرد که سال ۹۵ در حین ارتکاب جرم دستگیر شد و ۵ روز بازداشت بود.
در دادگاه فقط به دو فقره به مبلغ ناچیز اقرار کرد و من نتوانستم ثابت کنم که خیلی بیشتر بوده
به هر حال کیفرخواست صادر شد و حکم دادگاه ۲۲ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق صادر شد که دادگاه تجدید نظر ۲۰ ماه و ۴۰ ضربه را تعلیق کرد و فقط ۲ ماه و ۱۰ ضربه باقی ماند.
قاضی اجرا ایشان را با یک نامه آزادی روانه زندان کرد و بعد آزاد شد.
وقتی از قاضی دلیل را جویا شدم، جواب داد به تو ربطی ندارد چون جنبه عمومی حکم است.
آیا می توان از قاضی اجرا شکایت کرد؟
با سلام
سئوال شما با تاپیک « تخلف قاضی اجرای احکام کیفری در آزادی محکوم علیه» به انجمن «قضاوت» منتقل تا در آنجا پاسخ داده شود.
بخش دیدگاه هر پست برای بیان نظرات بازدیدکنندگان نسبت به محتوای پست منتشره است. سوالات حقوقی باید در یکی از «انجمن های مشاوره حقوقی» مطرح شود.
باسلام
پدر بنده ۵ قلم وسایل آشپزخانه از بندر گناوه تهیه نمودن که تعزیرات بروجرد اون رو گرفت و به دادگاه فرستاد.
ما مدارک کافی برای اثبات این جریان و شاهد و مهر مسجد محل رو ارائه دادیم اما قاضی نه تنها توجهی نکرد بلکه به پدرم تهمت قاچاق زد و نامه پرونده را تغییر داد.
با اعتراض پدرم ایشون رو بازداشت کردن که با پرداخت ۳۵ ملیون تونستیم آزادشون کنیم.
در پی پیگیری های ما برای پس گرفتن اجناس، ایشون با سوءاستفاده از قدرتشون، طی مشاجره ای که مادرم با مستخدم آنجا داشتن، بدون طی مراحل و بررسی مدارک، دستور بازداشت مادرم رو دادن که ایشون هم بعد از ضامن گذاشتن آزاد شدن.
حالاً با این جریانات، ما می تونیم از قاضی بخاطر این سواستفاده از قدرتشون شکایت کنیم؟
ایشون زندگی ما رو نابود کردن.
با سلام
پاسخ کوتاه سئوال شما آن است که، با جمع شرایطی ممکن است.
برای پاسخ کامل تر، سئوال را در «انجمن تخلفات انتظامی قضات» مطرح کنید.
برای اطلاعات بیشتر «قوانین انجمن» را مطالعه نمایید.
با عرض سلام
بنده خاوری را سال ۹۰ خریداری کردند و با حضور فروشنده به تعویض پلاک رفته و ماشین را به نام من اما بعد از گذشت ۷ سال از من شاکی شده که من ماشین را نفروخته
در دادگاه های بدوی تمامی خواسته های خواهان مردود اعلام شد و رای به نفع من صادر شد اما در دادگاه تجدید نظر متاسفانه قاضی علی رغم توجه به ماده ۲۹ راهنمایی رانندگی، سند ماشین من را بعد از ۹ سال باطل کرد و معامله فضولی تلقین داد
آیا می توانم از قاضی در دادگاه انتظامی شکایت کنم.
خسارت هنگفتی خورده ام.
با سلام
سئوال شما بر خلاف شرایط مذکور در پست «راهنمای ارسال مطلب، دیدگاه و پرسش حقوقی» در بخش دیدگاه ثبت گردید و به این دلیل با تاپیک « تخلف نقض رأی دادگاه بدوی در دادگاه تجدیدنظر» به «انجمن مشاوره حقوقی» منتقل تا توسط مدیران پاسخ داده شود.
با سلام
در پرونده ای بر علیه وکیلی شکایت کردم و مدارک کافی هم برای اثبات اینکه ایشون از بنده وجه زیاد گرفته بود، اعم از پرینت بانکی و شهود و امضا خودش داشتم، منتها یک بازپرس که بومی هست و از قبل با بنده مشکل شخصی داشت، عهده دار پرونده شد.
بنده از ترسم سریعاً رفتم رضایت دادم و در حکم، ایشون نوشت «بدون توجه به رضایت شاکی، با بررسی اوراق پرونده شکایت نامبرده رد می شود» و حتی بیست روز هم زمان برای اعتراض گذاشته بود و وقتی بنده به بازپرسی مراجعه کردم تا از چند اوراق پرونده به بنده فتوکپی داده شود، ایشون با بی ادبی تمام گفت، برو گم شو ما فتوکپی نمی دهیم، درحالیکه اون خانم وکیل هم از شانس بنده، داخل بازپرسی بود و این بازپرس خواست خودشو برای اون وکیل که با برادرش هم همسایه هست، نشون بده.
خواستم سوال کنم، بنده چه جور می توانم از بازپرس فوق شکایت کنم؟
با سلام
سئوال شما بر خلاف شرایط مذکور در پست «راهنمای ارسال مطلب، دیدگاه و پرسش حقوقی» در بخش دیدگاه ثبت گردید و به این دلیل با تاپیک « شکایت از بازپرس دادسرای عمومی» به «انجمن مشاوره حقوقی» منتقل تا پاسخ داده شود.
سلام
به یک آقای قاضی جنسی فروختم که بعد از تحویل گفت، جنس گران دادی و هی ازم مقداری می گیره، کلی هم ضرر کردم.
کارشناسی هم بشه، جنس من قیمتش هم کِنی بود که داده بودم.
الان هی چپ و راست پیام می ده، پول می خواد و تهدیدم می کنه پدر تو در می ارم.
تا الان بیشتر نصف پول جنس رو با بدبختی بهش پس دادم ولی دست برنمی داره، چون می ترسم علیه من کاری کنه و خانوادم به مشکل بخورن.
بگید چکار کنم؟
با سلام
سئوال شما مرتبط با مطلب پست حاضر نیست لذا آن را در «انجمن جرایم» مطرح کنید.
سلام و ادب
من شاکی یه پرونده کیفری هستم.
چند نفر شبانه به من حمله کردند و ضرب و جرح نمودند. صورتجلسه پلیس صورت گرفت. پزشکی قانون هم رفتم و میزان ضرب و جرح مشخص شد.
دادیار پرونده هم دستور تحقیقات داد که صحت حادثه تایید شد اما متاسفانه دادیار مربوطه بخاطر نبود مدارک کافی بدون احضار متهمین، منع تعقیب زد.
من برای کشف موضوع با مراجعه به شعبه درخواست مطالعه پرونده رو کردم که منشی و دادیار با بدرفتاری به من گفتند که حق مطالعه پرونده رو ندارم!
من قوانین رو بهشون گوشزد کردم که دادیار به من گفت میدم بازداشتت میکنن… منم بهش گفتم مجرم رو میبرن بازداشت نه شاکی و گفتم شما حامی مظلوم هستید یا اوباش…
بعد گفتن این حرف دستور بازداشت برای من صادر کرد اما خب من مقاومت کردم ولی بزور منو بازداشت کردند.
حالا هم علیه من پرونده کیفری توهین، اخلال در نظم و تمرد از دستور طرح کردند و قاضی همکارشون هم یه رای محکومیت مالی بدل از زندان برای من صادر کردند.
لطفاً راهنمایی بفرمایید که چجور می تونم از اون دادیار شکایت کیفری کنم؟
من میدونم که جرایم ایشون چیه … سلب حقوق شاکی برای منع مطالعه پرونده. هتک حرمت شاکی. بازداشت غیر قانونی و البته تهمت هایی که بمن زده برا رسیدن به مقصود خودش
لطفا بگید جرایم کیفری همون تخلفات انتظامی هستن؟
تفاوت شکایت و مرجع صالح کدام نهاد هست؟
با سلام
ضمن ابراز تأسف از شرایط پیش آمده، بخش دیدگاه برای اعلام نظر نسبت به محتوای پست می باشد.
برای مشاوره حقوقی سئوال خود را در «انجمن تخلفات انتظامی قضات» مطرح کنید.
در یک پرونده، فردی بابت ۵ فقره چک از یک شرکت، مدیر عامل و عضو هیئت مدیره شکایت کرده است.
یکی از این چک ها، چک شخصی فرد مدیر عامل بوده و قاضی بدون توجه به موضوع، حکم خود را بدون جدا کردن این چک از سایر چک ها، رای خود را برای تمامی خواندگان صادر کرده و علیرغم اعتراض به حکم اولیه، رای نهایی صادر شده است.
آیا برای دادخواهی از این اشتباه می توان از قاضی در دادسرای انتظامی قضات شکایت کرد؟
با سلام
برای مشاوره حقوقی سئوال خود را در «انجمن تخلفات انتظامی قضات» مطرح کنید.
بخش دیدگاه برای اعلام نظر نسبت به محتوای پست می باشد.
با سلام
من خونه خودم و فروختم، سند خونه من بازداشت شعبه بازپرسی برای زنداتی بود.
بعد معامله طرف شکایت کیفری کرد یه سال حبس بهم دادن خونه رو ازم گرفتن
وکیل من اعمال ماده ۵۶ کرد ماده ای که قانونیه قاضی اهمیت نداد و در یه پرونده عین پرونده من قاضی اعمال ماده ۵۶ رو قبول کرده.
خداییش این چه قانونیه باید پیش کدام خدابریم که ظلم نبینیم.
ممنون
با درود
ماده ۵۶ از کدام قانون استناد شد؟
با سلام
هر چند بنده ندرتاً در سایت ها کامنتت می گذارم اما چون عنوان پست و محتوای آن بسیار مفید بود، ناگزیر شدم.
در بخش دیدگاه سئوال و جوابی که مطرح شده نیز خیلی به درک مطلب کمک می کند.
بدین وسیله مراتب تشکر و قدردانی خود را از همه مسئولین سایت قضاوت آنلاین به ویژه آقای علیرضا مرادی اعلام می کنم.
همگی سربلند باشید و بتوانید خدمات بیشتری به بازدیدکنندگان ارائه کنید.
با سلام
پست «شرایط شکلی شکایت انتظامی از قاضی در دادسرای انتظامی قضات و آثار سلبی آن» بسیار مفید و بدرد بخور تهیه شد.
پرسش و پاسخ هایی که در زیر آن مطرح شده، نشان می دهد چقدر برای جواب دادن سئوالات وقت صرف شد و زحمت کشیده شدند.
مطالب مرتبط خیلی بجا و درست در داخل پست لینک داده شد و مانند برخی دیگر سایت ها، حتی یک مورد لینک دادن بی ربط ندیدم.
اگر شخصی بخواهد اطلاعاتی در خصوص شکایت انتظامی بدست آورد، همین پست با لینک هایی که معرفی کرد، اطلاعات مورد نیازش را تأمین می کند.
قبلاً یکی از دوستان سایت قضاوت آنلاین را به من معرفی کردن و از آن تعریف نمودن اما تا قبل از مراجعه خودم فکر می کردم مانند دیگر سایت های حقوقی است ولی وقتی چند بار برای نیاز حقوقی خود و یکی از اقوام به سایت مراجعه کردم و از مطالب مفید آن استفاده کردم، دیدم که دوستم بی جهت از آن تعریف نمی کرد و به همین جهت مطالب سایت را همیشه تعقیب می کنم و دیگران نیز معرفی می کنم.
جا دارد که از آقای مرادی و همه عزیزان سایت قضاوت آنلاین و مدیران انجمن آن که وقت گرانبهاء و تجربه های ارزشمند خود را به رایگان در اختیار بازدیدکنندگانی چون من قرار می دهند، تا مشکل افرادی امثال من حل شود، صمیمانه قدردانی و تشکر ویژه کنم.
همیشه موفق باشید.
با درود و تشکر از حسن نظر و قدرشناسی شما